creaminess


معنی: چربی، حالت سرشیری
معانی دیگر: خامه داری

جمله های نمونه

1. Peanut butter: The creaminess makes us feel full.
[ترجمه گوگل]کره بادام زمینی: کرمی بودن آن باعث می شود احساس سیری کنیم
[ترجمه ترگمان]کره بادام زمینی: The باعث می شود که ما احساس کامل بودن کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Vanilla Tears add a fluid creaminess to warm Balsam and smooth Sandalwood.
[ترجمه گوگل]اشک وانیلی یک حالت خامه ای مایع به بلسان گرم و چوب صندل صاف می دهد
[ترجمه ترگمان]اشک های وانیل، مایع fluid را به balsam گرم و Sandalwood نرم اضافه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A soft mouth-feel with creaminess and crisp tropical fruit flavors.
[ترجمه گوگل]دهانی نرم با طعم خامه ای و طعم ترد میوه های استوایی
[ترجمه ترگمان]یک دهان نرم - با طعم شیرین و طعم میوه های گرمسیری شیرین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The wine has a soft mouth-feel with a creaminess balanced by the crisp tropical fruit flavours and delicate natural acidity.
[ترجمه گوگل]این شراب دارای دهانی نرم و کرمی است که با طعم ترد میوه های گرمسیری و اسیدی طبیعی لطیف متعادل شده است
[ترجمه ترگمان]این شراب دهان نرم دارد - و با a که با طعم میوه های گرمسیری و ترشی طبیعی لطیف متعادل می شود، تعادل خوبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Fresh aromas of tropical fruits and melon are complemented by underlying creaminess and a touch of spicy oak.
[ترجمه گوگل]رایحه‌های تازه میوه‌های استوایی و خربزه با حالت خامه‌ای زیرین و لمس بلوط تند تکمیل می‌شود
[ترجمه ترگمان]بوی تازه میوه های استوایی و هندوانه با creaminess و تماس of تند، کامل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mouth-filling citrus, apple and pineapple flavors support and balance the toasted creaminess. Wine Spectator – 8points.
[ترجمه گوگل]طعم های مرکبات، سیب و آناناس پر کننده دهان، کرمی برشته شده را پشتیبانی و متعادل می کنند Wine Spectator - 8 امتیاز
[ترجمه ترگمان]citrus پر کننده دهانه، طعم سیب و آناناس را پر کرده و تعادل سلامتی را متعادل می کند Spectator Wine ۸ امتیاز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Offers fruit-forward apple and pear aromas with a hint of lemon citrus leading into a balanced crispness and creaminess on the palate and a lingering, lushly fruity finish.
[ترجمه گوگل]رایحه میوه ای سیب و گلابی را با رایحه ای از مرکبات لیمویی ارائه می دهد که منجر به تردی متعادل و کرمی در کام می شود و ظاهری ماندگار و میوه ای شاداب دارد
[ترجمه ترگمان]apple میوه را به جلو و بوی گلابی را با نشانه هایی از مرکبات لیمو که منجر به a متعادل و creaminess روی ذائقه و ماندگاری lingering و lushly میوه ای می شود، ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The heart adds a rich, sensual femininity with the Tahitian Tiare flower bringing creaminess to an unconventional bouquet.
[ترجمه گوگل]قلب با گل Tiare تاهیتی زنانگی غنی و حسی می بخشد که حالت خامه ای را به یک دسته گل غیر متعارف می بخشد
[ترجمه ترگمان]قلب یک زن ثروتمند و sensual را با گل Tahitian که گل creaminess را به یک دسته گل غیر متعارف می آورد، اضافه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The cubes of fermented beancurd, too, had a magnificent creaminess, but it didn't hang around: quickly vanishing to leave room for appreciation of the delicate soups and stews that came afterwards.
[ترجمه گوگل]حبه‌های لوبیا تخمیر شده نیز حالت خامه‌ای فوق‌العاده‌ای داشتند، اما به‌سرعت ناپدید می‌شوند تا جایی برای قدردانی از سوپ‌ها و خورش‌های لطیفی باقی بماند
[ترجمه ترگمان]cubes of تخمیر شده بود، اما این دور و بر نبود: به سرعت از اتاق بیرون رفت تا از اتاق بیرون برود و به خاطر قدردانی از سوپ و stews که بعد از آن امده بود از اتاق بیرون برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Suppose ice cream buyers are how much they value sweetness and creaminess as two product attributes.
[ترجمه گوگل]فرض کنید خریداران بستنی چقدر برای شیرینی و خامه بودن به عنوان دو ویژگی محصول ارزش قائل هستند
[ترجمه ترگمان]فرض کنید که خریداران بستنی چقدر به شیرینی و شیرینی به عنوان دو ویژگی محصول اهمیت می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This superb, lightly oaked Chardonnay offers aromas of fresh citrus fruit. The tropical fruit flavours are complimented by a subtle creaminess and lead into a luxurious, lingering finish.
[ترجمه گوگل]این Chardonnay فوق‌العاده و کم بلوط رایحه‌ای از مرکبات تازه ارائه می‌کند طعم میوه‌های استوایی با کرمی لطیف همراه شده و به پایانی مجلل و ماندگار منجر می‌شود
[ترجمه ترگمان]این میوه عالی، سبک و سبک، بوی میوه های تازه مرکبات را می دهد طعم های میوه ای گرمسیری از یک creaminess ظریف تعریف می شوند و منجر به یک پایان لوکس و ماندگار می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sure, apples are crisp and refreshing, and oranges are cooling and juicy, but sometimes you want a fruit with less water and more creaminess.
[ترجمه گوگل]مطمئناً سیب ترد و با طراوت است و پرتقال خنک و آبدار است، اما گاهی اوقات می خواهید میوه ای با آب کمتر و کرمی بیشتر داشته باشید
[ترجمه ترگمان]مطمئنا سیب ها ترد و نیروبخش هستند و پرتقال ها خنک و آبدار هستند، اما گاهی اوقات شما یک میوه با آب کم تر و creaminess بیشتر می خواهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Deeply pierced for air circulation and exposed to certain penicillium bacteria, blue-veined cheeses vary widely in tartness, intensity, and creaminess.
[ترجمه گوگل]پنیرهای رگ آبی که برای گردش هوا سوراخ شده اند و در معرض برخی از باکتری های پنی سیلیوم قرار می گیرند، از نظر ترشی، شدت و کرمی بودن بسیار متفاوت هستند
[ترجمه ترگمان]به شدت به گردش هوا رفت و در معرض برخی از باکتری های penicillium خاص قرار گرفت که پنیرهای دارای رگ های برجسته به طور گسترده در tartness، شدت و creaminess تغییر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Or add a slice of avocado if you miss the creaminess of melted cheese.
[ترجمه گوگل]یا اگر کرمی بودن پنیر آب شده را از دست دادید، یک تکه آووکادو اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]یا یه تیکه of اضافه کنیم اگه دلت واسه یه پنیر آب شده تنگ شده باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It has a perfect blend with the right coffee strength, creaminess of milk and sweet taste of sugar.
[ترجمه گوگل]ترکیبی عالی با قدرت قهوه مناسب، کرمی بودن شیر و طعم شیرین شکر دارد
[ترجمه ترگمان]آن ترکیب کاملی با قدرت قهوه درست، creaminess شیر و مزه شیرین شکر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چربی (اسم)
fat, lubricity, grease, fatness, oil, creaminess, lipid, lipide, lipoma, myelin

حالت سرشیری (اسم)
creaminess

انگلیسی به انگلیسی

• texture of cream, consistency of cream

پیشنهاد کاربران

creaminess ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: خامه واری
تعریف: خاصیت حسی بافت مادۀ غذایی ای که قوامی خامه مانند دارد

بپرس