crazing


معنی: چرنده
معانی دیگر: پوستمارى کردن، خردشدگى معمارى : موزائیک کردن شیمى : ترک بردارى سطحى

مترادف ها

چرنده (صفت)
crazing

تخصصی

[شیمی] ترک برداری سطحی
[عمران و معماری] ایجاد ترک ریز سطحی - پوستماری کردن - خردشدگی - موزاییک کردن - آبرفتگی - ترک خوردگی سطحی
[زمین شناسی] ایجاد ترک ریز سطحی- پوست ماری کردن-خردشدگی-موزاییک کردن- ترک خوردگی سطحی- آبرفتگی
[پلیمر] مویه زایی، ترکچه ای شدن، ترک مویی، ترکهایی که بر اثر تنشهای داخلی ایجاد می شود.

پیشنهاد کاربران

crazing ( خوردگی )
واژه مصوب: تَرَکچه زایی
تعریف: گسترش ترک های ریز بر سطح ماده
ترک های ریز

بپرس