1. he is crazed by too much drink
مشروب زیاد او را دیوانه کرده است.
2. the horses were crazed by thirst and constant shelling
تشنگی و گلوله باران مداوم اسب ها را دیوانه کرده بود.
3. He became crazed with anger/jealousy/pain.
[ترجمه گوگل]او از عصبانیت / حسادت / درد دیوانه شد
[ترجمه ترگمان]او از شدت خشم \/ حسادت \/ رنج دیوانه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He was crazed with grief after the death of his mother.
[ترجمه گوگل]او پس از مرگ مادرش دچار اندوه شد
[ترجمه ترگمان]بعد از مرگ مادرش، او از غم و اندوه دیوانه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The broken arm nearly crazed him with pain.
[ترجمه گوگل]دست شکسته تقریباً او را از درد دیوانه کرد
[ترجمه ترگمان]بازوی شکسته نزدیک بود او را از درد دیوانه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A crazed knifeman attacked three policewomen.
[ترجمه گوگل]یک چاقو دیوانه به سه پلیس زن حمله کرد
[ترجمه ترگمان]یک حمله عصبی دیوانه به سه پلیس حمله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The horses bolted, crazed with fear.
[ترجمه گوگل]اسب ها پیچ خوردند و از ترس دیوانه شدند
[ترجمه ترگمان]اسب ها فرار کردند و از ترس دیوانه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The old woman had a crazed expression on her face.
[ترجمه گوگل]پیرزن حالت دیوانه ای در چهره داشت
[ترجمه ترگمان]پیرزن حالت جنون آمیزی به خود گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Toronto Maple Leafs fans, a crazed and critical lot, have been waiting for a Stanley Cup since 196
[ترجمه گوگل]طرفداران تورنتو میپل لیفز، افراد دیوانه و منتقد، از سال 196 منتظر جام استنلی بودند
[ترجمه ترگمان]تیم تورنتو می پل Leafs، یک تیم دیوانه و بسیار حساس، از سال ۱۹۶ به بعد برای جام استنلی منتظر مانده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Many are crazed gamblers who can not bring themselves to walk away with winnings.
[ترجمه گوگل]بسیاری از آنها قماربازهای دیوانه ای هستند که نمی توانند خود را با برد کنار بگذارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از قماربازان دیوانه هستند که نمی توانند خود را با برد قمار کنار بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A crazed killer plunged a knife into his eye as he waited on a crowded platform.
[ترجمه گوگل]یک قاتل دیوانه در حالی که روی یک سکوی شلوغ منتظر بود، چاقو را در چشم او فرو کرد
[ترجمه ترگمان]یک قاتل دیوانه در حالی که روی سکوی پر ازدحام منتظر بود چاقو را در چشمش فرو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. His arms flailed faster and faster, like some crazed woodsman trying to fell every tree in the forest.
[ترجمه گوگل]دستهایش سریعتر و سریعتر میپریدند، مثل چوبفروش دیوانهای که میخواهد هر درختی را در جنگل بیاندازد
[ترجمه ترگمان]دستانش تندتر و تندتر حرکت می کرد، مثل یک شکارچی دیوانه که سعی می کرد هر درختی را در جنگل فرو کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He stood there panting, eyes crazed.
[ترجمه گوگل]او همانجا ایستاده بود و نفس نفس می زد و چشمانش دیوانه شده بود
[ترجمه ترگمان]نفس نفس می زد و چشمانش دیوانه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She fought with crazed ferocity.
[ترجمه گوگل]او با وحشیگری دیوانه وار مبارزه کرد
[ترجمه ترگمان]او با درندگی دیوانه مبارزه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Flagellants are crazed wanderers obsessed with the doom of the world.
[ترجمه گوگل]تاژکها سرگردانهای دیوانهای هستند که شیفته عذاب دنیا هستند
[ترجمه ترگمان]Flagellants عضو حزب دیوونه هستند که گرفتار سرنوشت جهان شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید