crayon

/ˈkreɪˌɑːn//ˈkreɪən/

معنی: مداد رنگی مومی، مداد ابرو، نقاشی کردن
معانی دیگر: (با مداد شمعی یا موم رنگی و غیره) کشیدن، مداد شمعی، کرایون، گچ رنگی، موم رنگی (که با آن رسم و نقاشی می کنند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a colored stick or pencil, esp. one made of wax, used for drawing and coloring.

(2) تعریف: a drawing made with crayon.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: crayons, crayoning, crayoned
مشتقات: crayonist (n.)
• : تعریف: to color or draw with crayon.

جمله های نمونه

1. She coloured the pictures with a yellow crayon.
[ترجمه گوگل]او تصاویر را با مداد رنگی زرد رنگ کرد
[ترجمه ترگمان]تصاویر را با مداد شمعی زرد رنگ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The crayon had been worn down to a stub.
[ترجمه احمد] مداد رنگی کوتاه شده بود
|
[ترجمه گوگل]مداد رنگی تا یک خرد ساییده شده بود
[ترجمه ترگمان]مداد شمعی به ته یک ته کشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The mother sponged crayon marks off.
[ترجمه شهریار] مادراثرات مدادشمعی را با اسفنج پاک کرد
|
[ترجمه گوگل]علائم مداد رنگی اسفنجی مادر
[ترجمه ترگمان] یه مداد شمعی با اسفنج پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The notice was written in crayon.
[ترجمه احمد] اعلامیه با مداد رنگی نوشته شده بود
|
[ترجمه گوگل]اعلامیه با مداد رنگی نوشته شده بود
[ترجمه ترگمان] متوجه شدم که با مداد شمعی نوشته شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Someone had scribbled all over the table in crayon.
[ترجمه Alone boy] یکی کل میز را با مداد رنگی خط خطی کرده بود
|
[ترجمه گوگل]یک نفر تمام میز را با مداد رنگی خط خطی کرده بود
[ترجمه ترگمان]کسی با مداد شمعی روی میز نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Can you imagine the board games, the crayon drawings, the tears?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید بازی های رومیزی، نقاشی های مداد رنگی، اشک ها را تصور کنید؟
[ترجمه ترگمان]میتونی بازی های تخته ای و مداد شمعی و اشک ها رو تصور کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was all glass with black night and crayon neon beyond.
[ترجمه گوگل]تمام آن شیشه ای با شب سیاه و نئون مداد رنگی بود
[ترجمه ترگمان]تمام این ها یک شیشه بود با یک شب مهتابی و لامپ های حبابی آن سو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A pastel is a dry stick or crayon, it is not paint.
[ترجمه گوگل]پاستل چوب یا مداد رنگی خشک است، رنگ نیست
[ترجمه ترگمان]گچ یک تکه چوب خشک یا سیاه قلم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Both side walls are covered with drawings-pencil, crayon, charcoal, child and adult.
[ترجمه گوگل]هر دو دیوار جانبی با نقاشی های مداد، مداد رنگی، زغال چوب، کودک و بزرگسال پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]هر دو دیوار جانبی با نقاشی، مداد، گچ، کودک و بزرگسالان پوشیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Grated crayon added to paint produces interesting effects and can give different shades of colour.
[ترجمه گوگل]مداد رنگی رنده شده اضافه شده به رنگ جلوه های جالبی ایجاد می کند و می تواند سایه های مختلف رنگ بدهد
[ترجمه ترگمان]grated crayon اضافه کرد که رنگ اثر جالبی دارد و می تواند رنگ های مختلفی از رنگ ها را به شما بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At later stages a thick crayon and a large felt tip suited particular areas of marking.
[ترجمه گوگل]در مراحل بعدی یک مداد رنگی ضخیم و یک نوک نمدی بزرگ برای مناطق خاصی از علامت گذاری مناسب بود
[ترجمه ترگمان]در مراحل بعدی یک crayon ضخیم و یک نوک احساس بزرگ مناسب برای علامت گذاری آن ها وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ashley scribbled all over her bedroom walls in crayon.
[ترجمه گوگل]اشلی تمام دیوارهای اتاق خوابش را با مداد رنگی خط خطی کرد
[ترجمه ترگمان]اشلی روی دیواره ای اتاق خوابش با مداد شمعی نوشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Where has Shenzhen to sell new small wax crayon fine hair or the charpie toy?
[ترجمه گوگل]شنژن کجاست که موهای ظریف مداد رنگی کوچک موم یا اسباب بازی چارپی را بفروشد؟
[ترجمه ترگمان]Shenzhen برای فروش موهای بلوند ظریف و یا اسباب بازی charpie کجا has؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Crayon _ Sin QQ expression by netizens recommend, in this Thank you netizens!
[ترجمه گوگل]Crayon _ بیان QQ گناه توسط کاربران اینترنتی توصیه می شود، در این با تشکر از شما کاربران اینترنتی!
[ترجمه ترگمان]در این مورد از فعالیت های اینترنتی سین Sin _ _، در این مورد از افراد اینترنتی تشکر می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مداد رنگی مومی (اسم)
crayon

مداد ابرو (اسم)
crayon, pencil

نقاشی کردن (فعل)
picture, paint, brush, contour, crayon

انگلیسی به انگلیسی

• colored pencil, stick of colored wax for drawing and coloring
a crayon is a pencil containing coloured wax or clay.

پیشنهاد کاربران

۱. مداد شمعی ۲. مداد رنگی ۳. گچ رنگی ۴. با مداد شمعی یا مداد رنگی کشیدن
مثال:
water thinned out the crayon into a wash
آب، مداد شمعی را به یک لایه ی رنگِ آبکی رقیق کرد.
crayon ( n ) ( kreɪɑn ) =a stick of colored wax, used for drawing
crayon
Drawing by cayons needs a lot of skill
مداد شمعی، نوعی لوازم التحریر، در نقاشی استفاده می شود
مداد رنگی
مداد شمعمی ( نه پاستل )
نوعی مداد رنگی ضخیم مانند گچ رنگی اما نرم
مداد ظمعی
مداد شمعی ، پاستل
مداد شمعی😎
مداد صابونی که برای علامت گذاری روی پارچه یا فلز استفاده می شود و از جنس تالک است
مداد شمعی

مداد شمعی یا همون پاستل
گچ رنگی
گستاخ. خس
پاستل
مداد شمعی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس