crawl

/ˈkrɒl//krɔːl/

معنی: عمل خزیدن، شنال کرال، خزیدن، سینه مال رفتن، چهار دست و پا رفتن
معانی دیگر: خزیدن (مانند کرم و مار)، سینه خیز رفتن، کشاله رفتن، مخیدن، غژیدن، با آهستگی یا ناتوانی حرکت کردن، نوکروار عمل کردن، خایه مالی کردن، خود را پست و خفیف کردن، (با: with) پر بودن از (مثلا حشرات یا چیزهای ناخوشایند)، حرکت آهسته، کشاله روی، چاردست و پا، خزش، (شنا) کرال، (تلویزیون) عنوان گردان، (انگلیس - خودمانی) رجوع شود به: pub crawl، حوضچه یا گودی یا چار دیواری در جاهای کم ژرفای دریاچه و غیره برای نگهداری و پرورش ماهی و لاک پشت و غیره

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: crawls, crawling, crawled
(1) تعریف: to move slowly with the body close to, or dragged along on, the ground; creep.

(2) تعریف: to move very slowly or with frequent stops, as a vehicle in heavy traffic.
مشابه: drag, edge

(3) تعریف: to act with servility or stealth.
مشابه: grovel

- I hated to see my brother crawl in front of his angry boss.
[ترجمه وحید] متنفر بودم که می دیدم برادرم جلوی رئیسش دولا و راست می شود.
|
[ترجمه t] متنفر بودم از اینکه می دیدم برادرم در مقابل رییس عصبانی اش دولا و راست میشود.
|
[ترجمه N] از دیدن اینکه بردارم جلوی رییس عصبانی خود می خزید متنفر بودم
|
[ترجمه 🕶️] من از این خوشحالم که دوستم جلوی من دولاوراست میشود😂
|
[ترجمه viana] من متنفر بودم که ببینم برادرم جلوی رییس عصبانیش دولا راست میشود
|
[ترجمه hamid] از خایه مالی برادرم در مقابل رئیسش متنفر بودم
|
[ترجمه گوگل] از اینکه ببینم برادرم جلوی رئیس خشمگینش می خزد متنفر بودم
[ترجمه ترگمان] از دیدن برادرم که جلوی رئیس عصبانی او می خزید، متنفر بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: to be or feel as though one is covered by crawling things.

- The mattress crawled with bedbugs.
[ترجمه گوگل] تشک با ساس خزیده بود
[ترجمه ترگمان] تشک پر از ساس شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- My skin crawled with fear.
[ترجمه viana] پوست من با ترس خزید معنی نمیدهد. این جمله کنایه دارد از این که صورتم یا پوستم پر از ترس شد و با ترس پر شد
|
[ترجمه گوگل] پوستم از ترس خزید
[ترجمه ترگمان] پوست من از ترس گشاد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: crawlingly (adv.), crawler (n.)
(1) تعریف: the act or motion of crawling; creeping action.

(2) تعریف: a very slow or interrupted pace.

(3) تعریف: a swimming stroke in which the body is prone with the face down, the feet do a flutter kick, and the arms alternate in overhead strokes.

جمله های نمونه

1. to feel one's flesh crawl
(پوست) تنم مورمور می شود.

2. the baby has started to crawl
کودک شروع به سینه خیز رفتن کرده است.

3. makes one's skin (or flesh) crawl
آدم را مشمئز می کند،چندش آور است

4. Don't try to walk before you can crawl.
[ترجمه وحید] پیش از آنکه بتوانی چهار دست و پا راه بروی ، سعی نکن که گام برداری.
|
[ترجمه viana] سعی نکن ( امتحانش نکن ) که قبل از اینکه چهار دست و پا بری راه بری و قدم برداری. ( مخصوص بچه های 2/1 ساله )
|
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه بخیزید سعی نکنید راه بروید
[ترجمه ترگمان]سعی نکن قدم بزنی قبل از اینکه بتونی سینه خیز بری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The traffic was moving at a slow crawl.
[ترجمه گوگل]ترافیک با یک خزیدن آهسته در حال حرکت بود
[ترجمه ترگمان]ترافیک آهسته حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our baby is just starting to crawl.
[ترجمه وحید] کودک ما تازه دارد چهار دست و پا راه می رود.
|
[ترجمه Amir moha mmad] کودک ما به تازگی شروع می کند چهار دست وپا راه رفتن
|
[ترجمه dfy] توله ما تاره شروع به خزیدن کرده
|
[ترجمه گوگل]کودک ما تازه شروع به خزیدن کرده است
[ترجمه ترگمان] بچه مون داره شروع به خزیدن می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A child learns to crawl before he learns to walk.
[ترجمه وحید] کودک پیش از آن که یاد بگیرد که گام بردارد، چهار دست و پا راه می رود.
|
[ترجمه گوگل]کودک قبل از اینکه راه رفتن را بیاموزد خزیدن را یاد می گیرد
[ترجمه ترگمان]یک کودک یاد می گیرد که قبل از اینکه یاد بگیرد راه برود، بخزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Worms and snakes crawl.
[ترجمه وحید] کرم ها و مارها می خزند.
|
[ترجمه گوگل]کرم ها و مارها می خزند
[ترجمه ترگمان]کرم ها و مارها سینه خیز میرن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Boston ivies crawl along the wall.
[ترجمه وحید] پیچک بوستون ( نام یک گیاه ) در امتداد دیوار می خزد.
|
[ترجمه گوگل]پیچک های بوستون در امتداد دیوار می خزند
[ترجمه ترگمان]بوستون ivies روی دیوار می خزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The traffic had slowed to a crawl.
[ترجمه Z] ترافیک به ارام خزیدن ختم شد
|
[ترجمه گوگل]ترافیک تا حد خزیدن کند شده بود
[ترجمه ترگمان]ترافیک سرعتش را کم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Just the sight of him makes my skin crawl.
[ترجمه گوگل]فقط دیدن او باعث می شود پوستم بخزد
[ترجمه ترگمان]فقط دیدن او پوستم را می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At times the president's motorcade slowed to a crawl.
[ترجمه گوگل]در بعضی مواقع کاروان رئیس جمهور تا حد خزیدن کند می شد
[ترجمه ترگمان]گاهی کاروان اسکورت رئیس جمهور سرعتشان را کم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I don't like people who crawl.
[ترجمه Mina] من از کسانی که پاچه خواری میکنند خوشم نمی آید
|
[ترجمه گوگل]من از افرادی که می خزند خوشم نمی آید
[ترجمه ترگمان]من از مردمی که سینه خیز می روند خوشم نمی آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She swam up and down, practising the crawl.
[ترجمه وحید] او در حال تمرین کرال ، به طرف بالا و پایین شنا می کرد.
|
[ترجمه گوگل]او بالا و پایین شنا می کرد و کرال را تمرین می کرد
[ترجمه ترگمان]سرش را بالا و پایین کرد و به خزیدن ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The traffic slowed to a crawl.
[ترجمه گوگل]ترافیک تا حد خزیدن کند شد
[ترجمه ترگمان]ترافیک آهسته به خزیدن ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. A beetle began to crawl laboriously up his leg.
[ترجمه گوگل]یک سوسک با زحمت شروع به خزیدن روی پای او کرد
[ترجمه ترگمان]سوسک به زحمت روی پایش می خزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عمل خزیدن (اسم)
crawl

شنال کرال (اسم)
crawl

خزیدن (فعل)
shrink, ramp, couch, grovel, worm, snail, slither, crawl, creep, lie up, slime, snake

سینه مال رفتن (فعل)
crawl, creep

چهار دست و پا رفتن (فعل)
crawl

تخصصی

[سینما] عنوان / گردان

انگلیسی به انگلیسی

• act of crawling (moving along the ground on all fours, creeping); swimming stroke
creep, move along the ground on all fours; grovel, be servile
when you crawl, you move forward on your hands and knees.
when an insect or vehicle crawls somewhere, it moves there slowly.
if you say that a place is crawling with people or things, you mean that it is full of them; an informal use.
if you crawl to someone, you try to please them in order to gain some advantage; used in informal english, showing disapproval.
if traffic moves at a crawl, it moves very slowly.
the crawl is a swimming stroke in which you lie on your front, swinging first one arm over your head, and then the other arm.

پیشنهاد کاربران

1. چهار دست و پا رفتن. خزیدن 2. اهسته رفتن. مثل مورچه رفتن 3. موج زدن از. پر بودن از 4. مور مور شدن. لرزیدن 6. خزیدن. خزش. سینه خیز 7. حرکت لاک پشتی 8. شنای کرال
مثال:
they crawled under the table
...
[مشاهده متن کامل]

آنها چهار دست و پا رفتند زیر میز
the place was crawling with soldiers
محل پر بود از سربازها

اگر در جمله ای مثل : made my skin crawl - > استفاده بشه معنی حال بهم زدن می ده.
تفاوت crawl و creep
در crawl چهار دست و پا راه میریم
در creep سینه خیز راه میریم
جفتشون رو به صورت استعاره ای بعنوان ( سرعت پایین ) هم استفاده میکنن.
مثلا 👇
The traffic slowed to a crawl سرعت حرکت ماشین های تیلی کم شد
crawl: چهار دست و پا راه رفتن
Crawl the riots
Crawl the fire
( Of a vehicle ) : move very slowly
Crawl =خزیدن
غژیدن
بدجنسی یا خباثت در رفتار با کسی
A group of animals that crawl is called a reptile
خود را خفیف و کوچک کردن
[ویدیو و فیلم] حرکت افقی زیرنویس یا تایتل ( title ) بر روی تصویر - مثل زیرنویس های شبکه تلویزیونی خبر
● چهار دستو پا راه رفتن
● راه رفتن حشره ها
● خیلی کند حرکت کردن وسایل نقلیه
● پاچه خواری کردن
Move very slowly
( وسیله نقلیه ) خیلی ارام و اهسته حرکت کردن
زیر نویس تبلیغاتی
Crawl = Creep ( verb )
خزیدن، سینه خیز رفتن
move slowly with the body on
for example:A babay crawls before it can walk
سینه خیز رفتن
crawl space
زیر زمین کم ارتفاع
my father
moved her things from the bedroom to a box in the crawl space.
چهار دست و پا راه رفتن، خزیدن
بیشتر به معنای شنا کرال میاد، ولی خزنده و یا حرکت شبیه کرم رفتن هم میشه.
البته در فیلم ۲۰۱۹ به معنای خزندست.
کورمال کورمال رفتن
تبلیغاتی که در پایین تلویزیون در حرکت است
i couldn't walk well so i began to crawl on my hands and knees toward the door
من نمیتونستم خوب راه برم برای همین تا در شروع به خزیدن روی دست و زانوم کردم ↖️
crawl به معنی خزیدن هستش، در زبان تخصصی کامپیوتر در حوزه SEO ، به عمل جستجوی ربات های موتور های جستجو مثل گوگل در سایت هم Crawling گفته میشه!
چهار دست وپا رفتن بچه
خیلی آهسته رفتن ( اتومبیل )
چهار دست و پا رفتن
چهار دست و پا راه رفتن بچه
حرکت روی دست و پا
مثل چهار دستو پا رفتن بچه ها
خزیدن
چهار دست و پا رفتن ( بچه ها )
سر خوردن
همان حرکت کرال فارسی خودمونه
مثل کرال سینه و پشت
با این تفاوت که به جا این حرکت توی اب روی زمین حرکت کردنه
درواقع همون چهار دست وپارفتن یا حرکت روی زانو ها ودست ها به صورت همزمان
دست و پا راه رفتن بچه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٦)

بپرس