craving

/ˈkreɪvɪŋ//ˈkreɪvɪŋ/

معنی: مقصود، مایل
معانی دیگر: میل شدید و پایدار، ویار، غنج زدن، عطش شدید، ولع، تاسه، تالواسه، نیاز شدید، رزو,اشتیاق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an intense desire or longing.
مشابه: appetite, hunger, lust, thirst, yearning, yen

- I've had a craving for chocolate all day.
[ترجمه مبینا خادمی] تمام روز برای شکلات اشتیاق داشته ام
|
[ترجمه حمید محمد پورز] تمام روز میل شدید به شکلات داشتم.
|
[ترجمه گوگل] تمام روز هوس شکلات داشتم
[ترجمه ترگمان] تمام روز هوس شکلات کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. orders craving immediate attention
دستورات مستلزم توجه فوری

2. the orphan's craving for affection
نیاز شدید (طفل) یتیم به محبت

3. he indulged his craving for sweets
او تا دلش می خواست شیرینی خورد.

4. the pregnant woman's craving for sour food
ویار زن آبستن نسبت به غذای ترش

5. it was hot and i was craving for a glass of ice water
هوا گرم بود و من دلم برای یک لیوان آب یخ غنج می زد.

6. He had a craving to see the world.
[ترجمه گوگل]هوس دیدن دنیا را داشت
[ترجمه ترگمان]دلش می خواست دنیا را ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She skipped normal meals to satisfy her craving for chocolate and crisps.
[ترجمه گوگل]او از وعده های غذایی معمولی صرف نظر کرد تا اشتیاق خود به شکلات و چیپس را برطرف کند
[ترجمه ترگمان]او غذاهای معمولی را نادیده گرفت تا او را از شکلات و چیپس راضی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Through the total fading away and extinction of craving, decay and death, sorrow, lamentation, suffering, grief, and despair are extinguished.
[ترجمه گوگل]با محو شدن کامل و خاموش شدن ولع، زوال و مرگ، اندوه، ناله، رنج، اندوه و ناامیدی خاموش می شود
[ترجمه ترگمان]در کل محو شدن و انقراض هوس، پوسیدگی و مرگ، اندوه، اندوه، رنج، اندوه، و نومیدی خاموش می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They are driven by a craving for personal glory.
[ترجمه گوگل]آنها با ولع برای شکوه شخصی رانده می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها به میل شدید به شکوه و شکوه شخصی گرفتار شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She had a craving for some chocolate.
[ترجمه گوگل]او هوس کمی شکلات داشت
[ترجمه ترگمان]او هوس شکلات کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He finally surrendered to his craving for drugs.
[ترجمه گوگل]او سرانجام تسلیم ولع مصرف مواد مخدر شد
[ترجمه ترگمان]سرانجام او خود را تسلیم مواد مخدر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I was craving for a drink.
[ترجمه گوگل]هوس نوشیدنی داشتم
[ترجمه ترگمان] می خواستم یه نوشیدنی بخورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He seems to have no particular craving for society.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که او ولع خاصی برای جامعه ندارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که هیچ میل خاصی برای جامعه ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This craving does not disappear during the night.
[ترجمه گوگل]این هوس در طول شب از بین نمی رود
[ترجمه ترگمان]این هوس در طول شب ناپدید نمیشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مقصود (اسم)
meaning, object, end, objective, desire, aim, purpose, intention, goal, hanker, craving

مایل (صفت)
disposed, willing, longing, keen, solicitous, wishing, desirous, inclined, fond, hankering, bent, oblique, wanting, craving, sideling, sidling, wishful, yearning

انگلیسی به انگلیسی

• desire, yearning
a craving for something is a very strong desire for it.

پیشنهاد کاربران

اشتیاق داشتن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : crave
✅️ اسم ( noun ) : craving
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
آز و نیاز
I have a craving for chocolate
میل زیاد به چیزی
میل شدید
وسوسه زیاد
اشتیاق
a strong or uncontrollable want
craving ( اعتیاد )
واژه مصوب: ولع
تعریف: تمایل قوی و شدید برای انجام کاری به ویژه مصرف مواد اعتیادآور
۱. ویار ( زنان حامله گاهی یدفعه ای هوس یه خوراکی میکنن )
۲. عطش و علاقه خیلی شدید - میل - لک زدن دل برای چیزی - اشتیاق شدید
a very strong desire for something
I had/felt a sudden craving for french fries, so I pulled into the nearest fast - food restaurant.
عَطَش، به شدت هَوَس چیزی رو کردن
کشش شدید به چیزی، مشغله ی مستمر به چیزی؛ معادل پس وند �باز� در ترکیب هایی مانند کفترباز، تمبرباز، ماشین باز، کتاب باز
ویار ( در زمان حاملگی )
هَوَس
وسوسه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس