1. orders craving immediate attention
دستورات مستلزم توجه فوری
2. the orphan's craving for affection
نیاز شدید (طفل) یتیم به محبت
3. he indulged his craving for sweets
او تا دلش می خواست شیرینی خورد.
4. the pregnant woman's craving for sour food
ویار زن آبستن نسبت به غذای ترش
5. it was hot and i was craving for a glass of ice water
هوا گرم بود و من دلم برای یک لیوان آب یخ غنج می زد.
6. He had a craving to see the world.
7. She skipped normal meals to satisfy her craving for chocolate and crisps.
[ترجمه گوگل]او از وعده های غذایی معمولی صرف نظر کرد تا اشتیاق خود به شکلات و چیپس را برطرف کند
[ترجمه ترگمان]او غذاهای معمولی را نادیده گرفت تا او را از شکلات و چیپس راضی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Through the total fading away and extinction of craving, decay and death, sorrow, lamentation, suffering, grief, and despair are extinguished.
[ترجمه گوگل]با محو شدن کامل و خاموش شدن ولع، زوال و مرگ، اندوه، ناله، رنج، اندوه و ناامیدی خاموش می شود
[ترجمه ترگمان]در کل محو شدن و انقراض هوس، پوسیدگی و مرگ، اندوه، اندوه، رنج، اندوه، و نومیدی خاموش می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They are driven by a craving for personal glory.
[ترجمه گوگل]آنها با ولع برای شکوه شخصی رانده می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها به میل شدید به شکوه و شکوه شخصی گرفتار شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She had a craving for some chocolate.
11. He finally surrendered to his craving for drugs.
[ترجمه گوگل]او سرانجام تسلیم ولع مصرف مواد مخدر شد
[ترجمه ترگمان]سرانجام او خود را تسلیم مواد مخدر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I was craving for a drink.
13. He seems to have no particular craving for society.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که او ولع خاصی برای جامعه ندارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که هیچ میل خاصی برای جامعه ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This craving does not disappear during the night.
[ترجمه گوگل]این هوس در طول شب از بین نمی رود
[ترجمه ترگمان]این هوس در طول شب ناپدید نمیشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید