craven

/ˈkreɪvn̩//ˈkreɪvn̩/

معنی: خردل، خردل، ضعیف النفس، شکست خورده، ترسو و پست
معانی دیگر: نامردانه، بزدلانه، عاجزانه، زبون و ترسو، پست و بی دل و جرات، آدم بزدل یا نامرد، ادم ترسو وپست

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: shamefully timid or afraid; cowardly.
متضاد: brave, intrepid
مشابه: cowardly, yellow

- The craven spectators did nothing to help the defenseless victim.
[ترجمه زهرا] تماشاگران بزدل هیچ کمکی به قربانیان بی دفاع نکردند
|
[ترجمه گوگل] تماشاگران هوس باز هیچ کمکی به قربانی بی دفاع نکردند
[ترجمه ترگمان] تماشاگران بی craven هیچ کاری برای کمک به قربانی بی دفاع نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: cravenly (adv.), cravenness (n.)
• : تعریف: a coward.
مشابه: coward, sneak

جمله های نمونه

1. a craven proposal for surrendering to the enemy
پیشنهاد عاجزانه مبنی بر تسلیم به دشمن

2. cry craven
به شکست اعتراف کردن،لنگ انداختن

3. I had no doubt that the craven fellow would be only too pleased to back out.
[ترجمه گوگل]شکی نداشتم که هموطن هوس باز از عقب نشینی خیلی خوشحال می شود
[ترجمه ترگمان]شکی نداشتم که آن مرد پست، از برگشتن خیلی خوشحال خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They condemned the deal as a craven surrender.
[ترجمه گوگل]آنها این معامله را به عنوان یک تسلیم واهی محکوم کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها این معامله را به عنوان یک تسلیم craven محکوم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He had a craven fear of flying.
[ترجمه گوگل]او ترس شدیدی از پرواز داشت
[ترجمه ترگمان]ترس و وحشتی از پرواز در او دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Take on the world and never cry craven, he'd said.
[ترجمه گوگل]او گفته بود که دنیا را بپذیر و هرگز هوس باز گریه نکن
[ترجمه ترگمان]او گفت: این دنیا را بگیر و هیچ وقت گریه نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Look out for a special Beverley Craven concert ticket promotion on packs now!
[ترجمه گوگل]اکنون منتظر تبلیغ ویژه بلیت کنسرت بورلی کریون در بسته‌ها باشید!
[ترجمه ترگمان]حالا به دنبال یه ترفیع درجه Craven و ticket که الان توشه! !!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And most are simply too craven to steal.
[ترجمه گوگل]و بیشتر آنها به سادگی بیش از حد هوس دزدی دارند
[ترجمه ترگمان]و اکثر آن ها به سادگی craven هستند که دزدی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For a craven moment she was tempted to go back and throw herself on the mercy of the landlady.
[ترجمه گوگل]برای یک لحظه وسوسه شد که برگردد و خود را به رحمت صاحبخانه بیندازد
[ترجمه ترگمان]برای یک لحظه وسوسه شد که به عقب برگردد و خود را در آغوش زن کاروانسرا دار بیندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Do not succumb to a craven desire for money.
[ترجمه گوگل]تسلیم یک میل وسوسه انگیز به پول نشوید
[ترجمه ترگمان]تسلیم یک آرزوی craven برای پول نشوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Robert Craven a sales training expert, says there is one big reason they fail.
[ترجمه گوگل]رابرت کریون، کارشناس آموزش فروش، می گوید که یک دلیل بزرگ برای شکست آنها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]رابرت Craven متخصص آموزش فروش می گوید که یک دلیل بزرگ وجود دارد که آن ها شکست می خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Craven is also anticipating the Chinese remnant Austria delegation's splendid performance.
[ترجمه گوگل]کریون همچنین در حال پیش بینی عملکرد عالی هیئت باقی مانده چینی اتریش است
[ترجمه ترگمان]Craven همچنین پیش بینی می کند که عملکرد عالی این هیات در اتریش باقی بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The particularly craven hackers, phishing fraudsters and malware writers ply the trade for cash, not kicks.
[ترجمه گوگل]هکرهای هوس باز، کلاهبرداران فیشینگ و بدافزار نویسان این معامله را برای پول نقد انجام می دهند، نه لگد زدن
[ترجمه ترگمان]The craven، فیشینگ و نویسندگان بدافزار از مبادله پول نقد خودداری می کنند، نه لگد زدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. No man wants to be thought a craven person.
[ترجمه گوگل]هیچ مردی نمی‌خواهد او را یک آدم هوس‌باز تصور کنند
[ترجمه ترگمان]هیچ مردی نمی خواد فکر کنه که آدم ترسو و ترسو باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خردل (اسم)
coward, craven, mustard, patsy, faint-heart

خردل (صفت)
base-spirited, coward, chicken-hearted, cowardly, craven

ضعیف النفس (صفت)
base-spirited, coward, chicken-hearted, milk-livered, cowardly, craven, invalorous, lily-livered, faint-hearted, hen-hearted, pigeon-hearted, rabbit-hearted, weak-hearted

شکست خورده (صفت)
craven, defeated

ترسو و پست (صفت)
craven

انگلیسی به انگلیسی

• fearful person, coward
fearful, cowardly
craven behaviour is behaviour in which you do not do something because you are afraid; an old-fashioned word, used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

۱. جبون. ترسو. بی شهامت ۲. بزدلانه. از روی ترس
مثال:
The craven spectators did nothing to help the defenseless victims.
تماشاگران ترسو و بی شهامت هیچ کاری برای کمک به قربانیان بی دفاع انجام ندادند.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : cravenness
✅️ صفت ( adjective ) : craven
✅️ قید ( adverb ) : cravenly
ترسو

بپرس