crater

/ˈkreɪtər//ˈkreɪtə/

معنی: دهانه اتش فشان، دهانه کوه های ماه
معانی دیگر: (گودی ایجاد شده توسط بمب یا سنگ آسمانی و غیره) چال، چاله، فنجانه، کاسچال، حفره ی کله قندی، بمباران کردن (و از این راه پر از کاسچال کردن به ویژه در مورد راه)، (یونان و روم باستان) پیاله، کاسه ی گود، قدح، (هر گودی کاسه مانند یا مخروطسان) دهانه ی آتشفشان، (در ماه) گودال، (نجوم) استارگان (مجمع الکواکب) پیاله، دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a bowl-shaped depression with a raised rim, such as the mouth of a volcano or geyser, or the circular depressions on the surface of the moon, usu. with a mountain at their center.

(2) تعریف: a similar depression in the surface of the earth or other heavenly bodies caused by the impact of falling meteorites or the explosion of a mine or bomb.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: craters, cratering, cratered
مشتقات: craterlike (adj.)
• : تعریف: to make craters in or become filled or marked with craters.

جمله های نمونه

1. The blast blew a gaping crater in the road.
[ترجمه گوگل]انفجار یک دهانه شکاف در جاده را منفجر کرد
[ترجمه ترگمان]این انفجار دهانه gaping در جاده را منفجر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Flames blazed out from the crater of the volcano.
[ترجمه گوگل]شعله های آتش از دهانه آتشفشان شعله ور شد
[ترجمه ترگمان]شعله های آتش از دهانه آتشفشان شعله ور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ash began to erupt from the crater.
[ترجمه گوگل]خاکستر از دهانه شروع به فوران کرد
[ترجمه ترگمان]اش از دهانه آتشفشان شروع به erupt کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Lava boiled up from the crater of the volcano.
[ترجمه گوگل]گدازه از دهانه آتشفشان جوشید
[ترجمه ترگمان]Lava از دهانه آتشفشان up
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They blasted a huge crater in the runway.
[ترجمه گوگل]آنها دهانه بزرگی را در باند فرودگاه منفجر کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها دهانه بزرگی را در باند فرودگاه منفجر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The crater was two miles across and roughly circular.
[ترجمه گوگل]دهانه دو مایلی وسعت و تقریبا دایره ای بود
[ترجمه ترگمان]دهانه آتشفشان دو مایل عرض و تقریبا مدور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Flows of lava radiated out from the volcano's crater.
[ترجمه گوگل]جریان‌های گدازه از دهانه آتشفشان بیرون می‌آمدند
[ترجمه ترگمان]جریان گدازه از دهانه آتشفشان می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They came to the lip of a dead crater.
[ترجمه گوگل]آنها به لب دهانه ای مرده رسیدند
[ترجمه ترگمان]به لب دهانه یک دهانه مرده رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We peered over the lip of the crater into the volcano.
[ترجمه گوگل]ما از لبه دهانه به آتشفشان نگاه کردیم
[ترجمه ترگمان]از دهانه آتشفشان به کوه آتشفشان نگاه کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A huge crater marks the spot where the explosion happened.
[ترجمه گوگل]یک دهانه بزرگ محل وقوع انفجار را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]یک گودال بزرگ نقطه ای را نشان می دهد که در آن انفجار رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With a telescope you can see the huge crater of Ve - suvius.
[ترجمه گوگل]با یک تلسکوپ می توانید دهانه بزرگ Ve - suvius را ببینید
[ترجمه ترگمان]با تلسکوپی که می توانید دهانه عظیم of - suvius را ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Meteor Crater is easily understood as the result of a surface impact of a body bearing about fifteen megatons of energy.
[ترجمه گوگل]دهانه شهاب به راحتی به عنوان نتیجه برخورد سطحی جسمی با حدود پانزده مگاتن انرژی قابل درک است
[ترجمه ترگمان]Crater Crater به راحتی در نتیجه تاثیر سطحی بدن در حدود ۱۵ درجه انرژی درک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sufficiently large impacts can hurl crater ejecta to any point on the lunar surface.
[ترجمه گوگل]برخوردهای به اندازه کافی بزرگ می تواند پرتاب دهانه دهانه را به هر نقطه از سطح ماه پرتاب کند
[ترجمه ترگمان]این اثرات بزرگ می توانند دهانه آتشفشان را به هر نقطه ای در سطح ماه پرتاب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The absence of a crater is expected for an explosion at the optimum burst height.
[ترجمه گوگل]عدم وجود یک دهانه برای انفجار در ارتفاع بهینه انفجار انتظار می رود
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که فقدان یک حفره در ارتفاع بهینه منفجر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The easiest explanation of crater duplicity is that the impacting body was an asteroid with a close satellite.
[ترجمه گوگل]ساده ترین توضیح در مورد دوگانگی دهانه این است که جسم برخورد کننده یک سیارک با یک ماهواره نزدیک بود
[ترجمه ترگمان]ساده ترین توضیح گودال crater این است که بدن تاثیر گذار، یک خرده سیاره با ماهواره نزدیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دهانه اتش فشان (اسم)
crater

دهانه کوه های ماه (اسم)
crater

تخصصی

[عمران و معماری] دهانه آتشنشانی
[زمین شناسی] دهانه آتشفشان گودالی در راس قله کوه آتشفشان یا گودالی که از برخورد شهابسنگ به زمین ایجاد می شود.
[معدن] دهانه (سنگشناسی) - قیف آتشباری (آتشباری)
[نفت] چاله

انگلیسی به انگلیسی

• bowl shaped pit (on the moon, at the mouth of a volcano, etc.); hole formed by the explosion of a mine or other explosive
a crater is a large hole in the ground, caused by an explosion or by something large that hits it.

پیشنهاد کاربران

کاهش یااُفت شدید پیدا کردن در زبان عامیانه
I expect that your grades would crater
من پیش بینی میکنم که نمره هات افت شدیدی پیدا میکنه
دهانه
adj
⁦✔️⁩چاله چاله مانند، [سطح] پر از گودی و چاله ( مثل سطح کره ماه )
Equitone develops facade material Lunara that "evokes the moon's 🔎cratered🔎 landscape
. . .
Dezeen promotion: facade manufacturer Equitone has launched Lunara, a fibre cement material designed to appear like the surface of the moon
...
[مشاهده متن کامل]

Crater ( نجوم )
واژه مصوب: جام 2
تعریف: صورتی فلکی در نیمکرۀ جنوبی آسمان بین دو صورت شجاع و سنبله
Crater بیشتر معنیِ گودال های اینجاد شده توسط شهاب سنگ و. . . روی ماه یا سیاره هارو میده.
تورفتگی ( جای ) ضربه، اصابت شهاب سنگ یا دیگر اجسام/اجرام آسمانی. .
An impact crater is an approximately circular depression in the surface of a planet, moon, or other solid body in the Solar System or elsewhere, formed by the hypervelocity impact of a smaller body.
...
[مشاهده متن کامل]

Meteor Crater is a meteorite impact crater

( N ) حفره ی بزرگ و عمیقی است بر روی سطح زمین که ناشی از انفجار بمب ( اتمی ) یا سقوط شهاب سنگه.
( N ) دهانه آتشفشان
( V ) ریزش و سقوط ناگهانی چیزی
1 : a large round hole in the ground made by the explosion of a bomb or by something falling from the sky
...
[مشاهده متن کامل]

Scientists believe the enormous crater was created by the impact of a meteorite thousands of years ago.
2 : the area on top of a volcano that is shaped like a bowl
We flew over the crater of the volcano in a helicopter.
Other forms: plural - ters
adjective
a cratered moon/surface
Verb
[no obj] US informal : to fail or fall suddenly
The deal cratered when neither party could agree on the final price.
Stock prices cratered after the companies' merger.

چاله جوش ( در جوشکاری )
دهانه آتشفشان - بمب چاله
کاسه آتشفشان ، کاسه آتشفشانی
گودال ، گودال برخورد ( ی ) ، گودال برخورد شهاب سنگ

بپرس