crate

/ˈkreɪt//kreɪt/

معنی: محفظه، صندوقه، جعبه بندی، در جعبه گذاردن
معانی دیگر: صندوق (برای حمل کالا و غیره)، جعبه، (خودمانی - هواپیما یا اتومبیل) قراضه، لکنته، لکنتو، صندوق بندی کردن، جعبه بندی کردن، در صندوق (یا جعبه) گذاشتن، صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند، جعبه بندی چینی الات

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a container for packing and shipping, usu. made of rough wood slats.
مشابه: box, package

- The sculptures were carefully packed into their crates.
[ترجمه گوگل] مجسمه ها با دقت در جعبه های خود بسته بندی شدند
[ترجمه ترگمان] مجسمه ها با دقت در صندوق آن ها جمع شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: (informal) a dilapidated vehicle, such as an old automobile.
مشابه: heap

- Why are you still driving that old crate?
[ترجمه گوگل] چرا هنوز در حال رانندگی با آن جعبه قدیمی هستید؟
[ترجمه ترگمان] چرا هنوز اون جعبه قدیمی رو می رونی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: crates, crating, crated
• : تعریف: to pack in a crate.

- The oranges are crated and then loaded onto trucks.
[ترجمه گوگل] پرتقال ها در جعبه بسته می شوند و سپس در کامیون ها بارگیری می شوند
[ترجمه ترگمان] پرتقال ها را حمل می کنند و به کامیون ها بار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a crate full of apples
یک صندوق پر از سیب

2. we carried the big crate cornerwise through the narrow doorway
صندوق بزرگ را به صورت اریب از درگاه باریک رد کردیم.

3. his car is an old crate
اتومبیل او کهنه و لکنته است.

4. The cat was sitting on an upturned crate.
[ترجمه گوگل]گربه روی یک جعبه واژگون نشسته بود
[ترجمه ترگمان]گربه روی یک جعبه وارونه نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I up-ended the crate and sat on it.
[ترجمه گوگل]جعبه را بالا کشیدم و روی آن نشستم
[ترجمه ترگمان]صندوق را باز کردم و روی آن نشستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Someone has stuck a label on the crate.
[ترجمه گوگل]شخصی برچسبی روی جعبه چسبانده است
[ترجمه ترگمان]یه نفر یه برچسب روی جعبه گذاشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The workers tightly packed the goods in the crate.
[ترجمه گوگل]کارگران اجناس را محکم در جعبه بسته بندی کردند
[ترجمه ترگمان]کارگران در صندوق را محکم بستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We broke open the crate with a blow from the chopper.
[ترجمه گوگل]با ضربه خردکن جعبه را شکستیم
[ترجمه ترگمان]ما صندوق را با یک ضربه از هلیکوپتر باز کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Daniels has denied all knowledge of the crate and the drugs.
[ترجمه گوگل]دانیلز تمام اطلاعات مربوط به جعبه و مواد مخدر را انکار کرده است
[ترجمه ترگمان]Daniels همه دانش صندوق و مواد مخدر را انکار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He sat down quickly on the Bendix crate to bring himself closer to my level.
[ترجمه گوگل]سریع روی جعبه بندیکس نشست تا خودش را به سطح من نزدیک کند
[ترجمه ترگمان]او به سرعت روی جعبه چوبی نشست تا خودش را به سطح من نزدیک تر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A naive operation consists of pushing one crate into an adjacent free area.
[ترجمه گوگل]یک عملیات ساده لوحانه شامل هل دادن یک جعبه به یک منطقه آزاد مجاور است
[ترجمه ترگمان]یک عملیات ساده شامل هل دادن یک صندوق به یک منطقه آزاد مجاور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Maura sat on the wooden crate.
[ترجمه گوگل]مائورا روی جعبه چوبی نشست
[ترجمه ترگمان]Maura روی جعبه چوبی نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A couple of candles burned on a milk crate, and the moon lit up the meadow below us.
[ترجمه گوگل]چند شمع روی یک جعبه شیر سوختند و ماه چمنزار زیر ما را روشن کرد
[ترجمه ترگمان]چند شمع روی یک جعبه شیر سوخته بودند و ماه روی چمن زار پایین ما را روشن کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. No, I tend to break into a crate of Nettles Old Fester.
[ترجمه گوگل]نه، من تمایل دارم داخل یک جعبه Nettles Old Fester بشکنم
[ترجمه ترگمان] نه، من دوست دارم یه جعبه پر از Nettles \"Fester\" رو بشکونم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He orders a crate of champagne and armfuls of red roses to welcome her home.
[ترجمه گوگل]او یک جعبه شامپاین و دسته‌هایی از گل رز قرمز را برای استقبال از او سفارش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]او دستور داد یک جعبه شامپاین و دسته گلی از گل سرخ را سفارش بدهد تا به خانه اش خوش آمد بگویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محفظه (اسم)
case, shield, box, chest, encasement, crate

صندوقه (اسم)
crate

جعبه بندی (اسم)
crate

در جعبه گذاردن (فعل)
pyx, crate, incase

تخصصی

[عمران و معماری] صندوق چوبی حمل کالا

انگلیسی به انگلیسی

• wooden box; old car, old plane, piece of junk (slang)
pack in a crate or box
a crate is a large box used for transporting or storing things.

پیشنهاد کاربران

صندوق میوه مثلا سیب و پرتقال - گوجه فرنگی . . . . . . هم معنی میده
a slatted wooden case used for transporting goods.
"a crate of bananas"
noun
[count]
1 a : a large wooden or plastic box used for moving things from one place to another
The bear arrived at the zoo in a crate.
...
[مشاهده متن کامل]

packing/shipping crates
crates of apples/equipment
b : a metal or plastic container that is used to hold bottles
Each milk crate holds nine bottles.
c : the amount of something contained in a crate
They used a crate of oranges to make enough juice for everyone
2 old - fashioned :
an old car or airplane that is in bad condition
One day the old crate just wouldn't start
verb
[ obj] : to pack ( something ) in a crate
The equipment was crated today and will be shipped tomorrow.
— often up
The bear was crated up and shipped to the zoo.

جعبه ، کارتن ( برای بسته بندی و ارسال کالا )
قفسه ( تخصصی صنایع )

بپرس