• : تعریف: lacking in sensitivity or refinement; crude. • متضاد: refined • مشابه: coarse, gross, vulgar
- I believe it is crass to ask someone how much money he earns.
[ترجمه گوگل] من فکر می کنم احمقانه است که از کسی بپرسیم چقدر درآمد دارد [ترجمه ترگمان] به نظر من این کار crass نیست که از کسی بپرسد که چقدر پول در می آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. The government has behaved with crass insensitivity.
[ترجمه گوگل]دولت با بی احساسی رفتار کرده است [ترجمه ترگمان]دولت نسبت به عدم حساسیت کودن رفتار کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He made crass comments about her worn-out clothes.
[ترجمه گوگل]او در مورد لباس های فرسوده او اظهار نظرهای ناروا کرد [ترجمه ترگمان]او در مورد لباس های فرسوده خود نظر بدی داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Don't talk to him: he's so crass.
[ترجمه گوگل]با او حرف نزنید: او خیلی احمق است [ترجمه ترگمان]با اون حرف نزن: اون خیلی کودن بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. No hotel service could be quite so crass.
[ترجمه گوگل]هیچ خدمات هتلی نمی تواند تا این حد گنگ باشد [ترجمه ترگمان]سرویس هتل نمی تونه خیلی کودن باشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We live in a time of crass materialism.
[ترجمه گوگل]ما در زمان ماتریالیسم بیسابقه زندگی میکنیم [ترجمه ترگمان]ما تو یه زمان of crass زندگی می کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The materialism was crass, everyone's expectations had been aroused, and few people had been satisfied.
[ترجمه گوگل]ماتریالیسم سنگدلانه بود، انتظارات همه برانگیخته شده بود و تعداد کمی از مردم راضی شده بودند [ترجمه ترگمان]ماده گرایی زبر بود، همه انتظارات مردم برانگیخته شده بود، و افراد کمی راضی بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Besides, to be really crass about it, the publicity people are going to have a ball with this.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، برای اینکه واقعاً در مورد آن بیمعنا باشیم، افراد تبلیغاتی قرار است با این توپ بازی کنند [ترجمه ترگمان]علاوه بر این، این موضوع واقعا کودن به نظر می رسه، مردم می خوان با این موضوع توپ بازی کنن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. But this isn't just another crass commercialisation of a fictional character.
[ترجمه گوگل]اما این فقط یک تجاری سازی نابخردانه دیگر از یک شخصیت داستانی نیست [ترجمه ترگمان]اما این تنها یک مثال ساده از یک شخصیت خیالی نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. No crass shaker of champagne bottles.
[ترجمه گوگل]بدون تکان دهنده بطری های شامپاین [ترجمه ترگمان] اثری از بطری های شامپاین نبود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It's another thing people tend to make crass comments about, or crass assumptions anyway.
[ترجمه گوگل]این چیز دیگری است که مردم تمایل دارند در مورد آن اظهارنظرهای گندهآمیز یا به هر حال فرضیات نادرست داشته باشند [ترجمه ترگمان]این موضوع دیگری است که مردم تمایل دارند تا به هر حال نظرات کندذهنی را در مورد آن داشته باشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. What crass hypocrisy, pretending to worry about her career when she had been instrumental in its destruction!
[ترجمه گوگل]چه ریاکاری بیشرمانهای، تظاهر به نگرانی در مورد حرفهاش در حالی که در نابودی آن نقش داشته است! [ترجمه ترگمان]چه ریاکاری می کرد، وانمود می کرد که در حال نابودی کارش در این کار مفید است! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Humboldt did what poets in crass America are supposed to do.
[ترجمه گوگل]هومبولت همان کاری را کرد که شاعران در آمریکای کوچک باید انجام دهند [ترجمه ترگمان]هومبولت به کاری دست زد که در آلمان کودن به نظر می رسد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Crass protested against the introduction of politics in that meeting.
[ترجمه Edris nozari] اعتراض بی شرمانه به معرفی سیاست در آن جلسه
|
[ترجمه گوگل]کراس در آن جلسه به معرفی سیاست اعتراض کرد [ترجمه ترگمان]crass به معرفی سیاست در آن جلسه اعتراض کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The family has been described variously as crass, bigoted, racist and plain boring.
[ترجمه گوگل]این خانواده به گونههای مختلف بهعنوان بیرحم، متعصب، نژادپرست و کسلکننده توصیف شده است [ترجمه ترگمان]این خانواده به طرق مختلف as، متعصب، نژاد پرست و ساده لوح توصیف شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. the crass questions all disabled people get asked.
[ترجمه گوگل]سوالات مبهم از همه افراد معلول پرسیده می شود [ترجمه ترگمان]تا به حال سوال crass تمام افراد معلول پرسیده می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• rude, ill-mannered; insensitive crass behaviour is stupid and insensitive.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: Lacking sensitivity, refinement, or intelligence 😶 🔍 مترادف: Insensitive ✅ مثال: His crass comments during the meeting offended many of his colleagues.
adjective [also more crass; most crass] disapproving : having or showing no understanding of what is proper or acceptable : rude and insensitive ◀️ A few people seemed shocked by her crass comments. ◀️ I don't want a woman who's crass
- فرد بی ملاحظه، فردی که بدون رعایت جوانب رفتار می کند یا سخن می گوید. - احمقانه Insensitive Without considering other people's feelings Rude, Cheeky • crass assumptions • crass remarks/ comments/manner/ judgments/ behavior ... [مشاهده متن کامل]
• A crass grasp at baby • He was crass, sggressive, short tempered and unprofessional .