1. a crashing fool!
یک احمق تمام عیار!
2. he ran crashing through the branches
او دوان دوان شاخه ها را شکست و رد شد.
3. the forest was furrowed by the crashing airpalne
هواپیمای در حال سقوط،جنگل را شیار انداخته بود.
4. I don't want any of you children crashing about upstairs while your father's asleep.
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم هیچ یک از شما بچه ها در حالی که پدرتان خواب است در طبقه بالا تصادف کنید
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم هیچ کدام از شما بچه ها در حالی که پدرتان در خواب است از پله ها پایین بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Her husband is a crashing bore.
6. The system keeps crashing and no one is able to figure out why.
[ترجمه گوگل]سیستم مدام خراب می شود و هیچ کس نمی تواند دلیل آن را بفهمد
[ترجمه ترگمان]این سیستم درهم می شکند و هیچ کس قادر به درک این نیست که چرا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I don't want any of you children crashing around upstairs while your father's asleep.
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم هیچ یک از شما بچه ها در حالی که پدرتان خواب است در طبقه بالا تصادف کنید
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم هیچ کدام از شما بچه ها در حالی که پدرتان در خواب است از پله ها بالا بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I heard her crashing about in the bathroom.
[ترجمه گوگل]صدای برخوردش را در حمام شنیدم
[ترجمه ترگمان]صدای برخورد او در حمام را شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He drove wildly, crashing through the gears like a maniac.
[ترجمه گوگل]او به طرز وحشیانه ای رانندگی کرد و مانند یک دیوانه از میان دنده ها تصادف کرد
[ترجمه ترگمان]وحشیانه به راه افتاد و مانند دیوانه ای از میان دنده ها عبور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A football came crashing through the window.
[ترجمه گوگل]یک توپ فوتبال از پنجره سقوط کرد
[ترجمه ترگمان]یک توپ فوتبال از پنجره به داخل آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He was crashing the gears because he was so nervous.
[ترجمه گوگل]چون خیلی عصبی بود داشت چرخ دنده ها را خراب می کرد
[ترجمه ترگمان]با دنده لج افتاده بود چون خیلی عصبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The storm brought the old oak tree crashing down.
[ترجمه گوگل]طوفان باعث شد که درخت بلوط کهنسال سقوط کند
[ترجمه ترگمان] طوفان درخت بلوط قدیمی رو خراب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. All at once there was a loud crashing sound.
[ترجمه گوگل]یکدفعه صدای کوبیدن بلندی به گوش رسید
[ترجمه ترگمان]ناگهان صدای تق تق بلندی به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He turned out to be a crashing bore .
[ترجمه گوگل]معلوم شد که او یک سوراخ توفنده است
[ترجمه ترگمان]معلوم بود که حوصله اش سر رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Her voice was drowned by the crashing waves.
[ترجمه گوگل]صدایش در اثر برخورد امواج غرق شد
[ترجمه ترگمان]صدای او غرق در صدای برخورد امواج بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید