crasher


معنی: خرد کننده، ناخوانده
معانی دیگر: خرد کننده، ناخوانده

جمله های نمونه

1. The crash of the whole solar and stellar systems could only kill you once.
[ترجمه گوگل]سقوط کل منظومه های خورشیدی و ستاره ای فقط یک بار می تواند شما را بکشد
[ترجمه ترگمان]سقوط کل منظومه شمسی فقط یک بار می توانند شما را بکشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I just want to crash out on the sofa.
[ترجمه گوگل]من فقط می خواهم روی مبل بیفتم
[ترجمه ترگمان]فقط میخوام روی کاناپه بخوابم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ten people were killed in the train crash.
[ترجمه گوگل]در سانحه قطار ده نفر کشته شدند
[ترجمه ترگمان] ده نفر توی تصادف قطار کشته شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I was furious when he crashed my car.
[ترجمه گوگل]وقتی با ماشینم تصادف کرد عصبانی شدم
[ترجمه ترگمان]وقتی ماشین منو خراب کرد عصبانی بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wall Street's collapse raised spectres of the 1987 stock market crash.
[ترجمه گوگل]سقوط وال استریت شبح سقوط بازار سهام در سال 1987 را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]فروپاشی وال استریت spectres از سقوط بازار سهام ۱۹۸۷ را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A loud crash of thunder broke the silence of the night.
[ترجمه گوگل]صدای رعد و برق، سکوت شب را شکست
[ترجمه ترگمان]صدای غرش رعد، سکوت شب را شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Survivors of the crash were rescued by helicopter.
[ترجمه گوگل]بازماندگان این سانحه با هلیکوپتر نجات یافتند
[ترجمه ترگمان]بازماندگان این سانحه توسط بالگرد نجات داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I don't want any of you children crashing around upstairs while your father's asleep.
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم هیچ یک از شما بچه ها در حالی که پدرتان خواب است در طبقه بالا تصادف کنید
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم هیچ کدام از شما بچه ها در حالی که پدرتان در خواب است از پله ها بالا بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He arrives in his biplane and crash lands it in a tree.
[ترجمه گوگل]او با هواپیمای دوبال خود می رسد و سقوط می کند و آن را روی درخت می اندازد
[ترجمه ترگمان]اون با هواپیمای biplane میاد و با یه درخت به زمین سقوط می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Doctors and nurses worked round the clock to help those injured in the train crash.
[ترجمه گوگل]پزشکان و پرستاران شبانه روز برای کمک به مجروحان تصادف قطار کار کردند
[ترجمه ترگمان]دکترها و پرستاران در طول ساعت کار کردند تا به افراد مجروح در سانحه قطار کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her father died tragically in a car crash.
[ترجمه گوگل]پدرش به طرز غم انگیزی در یک تصادف رانندگی جان باخت
[ترجمه ترگمان]پدرش توی یه تصادف رانندگی به صورت غم انگیزی مرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The lorry went into a skid and crashed into the barrier.
[ترجمه گوگل]کامیون وارد یک لغزش شد و به مانع برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]کامیون به طرف کوره راه افتاد و به نرده برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He developed a split personality after the crash.
[ترجمه گوگل]او پس از سقوط یک شخصیت دوپاره پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]او بعد از سقوط یک شخصیت مجزا ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Moments later, I heard a terrible crash.
[ترجمه گوگل]لحظاتی بعد صدای تصادف وحشتناکی را شنیدم
[ترجمه ترگمان]چند لحظه بعد صدای مهیبی شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The tree fell with a great crash.
[ترجمه گوگل]درخت با یک تصادف شدید سقوط کرد
[ترجمه ترگمان]درخت با صدای مهیبی به زمین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خرد کننده (اسم)
chopper, grinder, crasher

ناخوانده (اسم)
crasher

انگلیسی به انگلیسی

• someone or something that crashes; undesired party guest; person who faints in the emergency room (medical term)

پیشنهاد کاربران

بپرس