crash down

پیشنهاد کاربران

فرو ریختن
فرا گرفت
افتادن
پرت شدن

۱ ) با سر و صدای زیاد سقوط کردن
The whole stack of cans came crashing down
۲ ) در معنای مجازی یعنی نابود شدن و به فنا رفتن ، بر باد رفتن
His world came crashing down when he lost his job.

فروکش کردن

بپرس