- **شکست خوردن یا خراب کردن کار به شکل خجالت آور:**
- وقتی کسی "craps the bed"، یعنی در یک موقعیت مهم یا عمومی، به شدت شکست می خورد یا کاری را به شکل فاجعه باری خراب می کند.
- **مثال ها:**
- *He had one job to do and totally crapped the bed. *
... [مشاهده متن کامل]
( او فقط یک کار داشت و کاملاً خرابش کرد. )
- *The team crapped the bed in the final minutes of the game. *
( تیم در دقیقه های آخر بازی به شکل فاجعه باری شکست خورد. )
- *Don’t crap the bed on your first day at work!*
( در روز اول کارت خرابکاری نکن! )
- - -
## **توجه**
- **این عبارت بسیار غیررسمی و گاهی توهین آمیز محسوب می شود. **
- بهتر است در محیط های رسمی یا حرفه ای استفاده نشود.
- **معادل فارسی:**
- **خرابکاری کردن**
- **شکست خوردن به شکل خجالت آور**
- **کاملاً خراب کردن کار**
- وقتی کسی "craps the bed"، یعنی در یک موقعیت مهم یا عمومی، به شدت شکست می خورد یا کاری را به شکل فاجعه باری خراب می کند.
- **مثال ها:**
... [مشاهده متن کامل]
( او فقط یک کار داشت و کاملاً خرابش کرد. )
( تیم در دقیقه های آخر بازی به شکل فاجعه باری شکست خورد. )
( در روز اول کارت خرابکاری نکن! )
- - -
## **توجه**
- **این عبارت بسیار غیررسمی و گاهی توهین آمیز محسوب می شود. **
- بهتر است در محیط های رسمی یا حرفه ای استفاده نشود.
- **معادل فارسی:**
- **خرابکاری کردن**
- **شکست خوردن به شکل خجالت آور**
- **کاملاً خراب کردن کار**