crankshaft

/ˈkræŋkˌʃæft//ˈkrænkʃɑːft/

معنی: میل لنگ
معانی دیگر: (مکانیک - اتومبیل) میل لنگ، میله لنگ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a shaft that turns or is turned by one or more cranks that are attached to or part of the shaft.

جمله های نمونه

1. The camshaft rotates in phase with the crankshaft, but at half its speed.
[ترجمه گوگل]میل بادامک هم فاز با میل لنگ می چرخد ​​اما با نصف سرعتش
[ترجمه ترگمان]The در فاز با میل لنگ می چرخد، اما با سرعت نصف آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The engine had a broken crankshaft.
[ترجمه گوگل]موتور میل لنگ شکسته بود
[ترجمه ترگمان]موتور اتومبیل شکسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All moving parts, apart from the plain-bearing crankshaft, use needle roller bearings to help it rev freely.
[ترجمه گوگل]تمام قطعات متحرک، به غیر از میل لنگ با یاتاقان ساده، از یاتاقان های غلتکی سوزنی برای کمک به چرخش آزادانه آن استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]تمام قطعات متحرک، جدا از میل لنگ با یاتاقان ساده، از bearings سوزن سوزن برای کمک به آن بهره می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When checked for straightness, this crankshaft was found to have little or no distortion.
[ترجمه گوگل]هنگامی که از نظر صاف بودن بررسی شد، این میل لنگ دارای اعوجاج کمی یا بدون اعوجاج بود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که برای straightness چک شد، مشخص شد که این میل لنگ دارای اعوجاج کم یا بدون اعوجاج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The state of the art of spheroidal graphite crankshaft is introduced.
[ترجمه گوگل]وضعیت هنر میل لنگ گرافیت کروی معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]محل کار میل لنگ graphite گرافیتی معرفی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Applying the slender crankshaft, the level rolling bearing technology, and lower viscosity refrigeration oil, increased the mechanical efficiency.
[ترجمه گوگل]استفاده از میل لنگ باریک، فناوری بلبرینگ نورد سطح و روغن تبرید با ویسکوزیته پایین، کارایی مکانیکی را افزایش داد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از میل لنگ باریک، تکنولوژی حمل و نقل سطحی، و روغن خنک سازی با ویسکوزیته کم تر، کارایی مکانیکی را افزایش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Crankshaft is a very important component of large marine engine and its key component is crank.
[ترجمه گوگل]میل لنگ جزء بسیار مهم موتورهای دریایی بزرگ است و جزء اصلی آن میل لنگ است
[ترجمه ترگمان]Crankshaft یک جز بسیار مهم از موتور دریایی بزرگ و مولفه کلیدی آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The crankshaft bearing is one of the most important friction pairs and moving parts of the internal combustion engine.
[ترجمه گوگل]یاتاقان میل لنگ یکی از مهم ترین جفت های اصطکاک و قطعات متحرک موتور احتراق داخلی است
[ترجمه ترگمان]میل لنگ یکی از مهم ترین جفت اصطکاک و قطعات متحرک موتور احتراق داخلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When obtain piston position signal from Crankshaft, Top Dead Center Sensor and Crankshaft Position Sensor tend to be integrative in structure.
[ترجمه گوگل]هنگامی که سیگنال موقعیت پیستون را از میل لنگ دریافت می کنید، سنسور مرکز مرده بالا و سنسور موقعیت میل لنگ در ساختار یکپارچه هستند
[ترجمه ترگمان]هنگام بدست آوردن سیگنال موقعیت پیستون از Crankshaft، سنسور مرکز مرده و حسگر موقعیت Crankshaft باید در ساختار یکپارچه باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Similarly, in the crankshaft journal and crankshaft bearing clearance measurements, they can draw on such skills.
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، در ژورنال میل لنگ و اندازه گیری های فاصله یاتاقان میل لنگ، آنها می توانند از چنین مهارت هایی استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، در نشریه میل لنگ و میل لنگ با اندازه گیری پاک سازی، آن ها می توانند چنین مهارت هایی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The crankshaft checked in dynamic equilibrium ensures the enggine running smothly.
[ترجمه گوگل]میل لنگ در حالت تعادل دینامیکی بررسی می شود که موتور به آرامی کار می کند
[ترجمه ترگمان]میل لنگ در تعادل دینامیکی کنترل می شود و the در حال اجرا را تضمین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. FAW TOYOTA engine company crankshaft product line uses carbide tool and MQL technique to process crankshaft oil holes.
[ترجمه گوگل]خط تولید میل لنگ شرکت موتور فاو تویوتا از ابزار کاربید و تکنیک MQL برای پردازش سوراخ های روغن میل لنگ استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]خط تولید میل لنگ شرکت FAW TOYOTA از ابزار کاربید و تکنیک MQL برای پردازش سوراخ های نفتی میل لنگ استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Pry the crankshaft forward, position the dial indicator to zero.
[ترجمه گوگل]میل لنگ را به جلو بچرخانید، نشانگر صفحه را روی صفر قرار دهید
[ترجمه ترگمان]میل لنگ را به جلو خم کنید و شاخص صفحه مدرج را به صفر قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The bearing loads and crankshaft fatigue strength are calculated according to the principle of a simple beam.
[ترجمه گوگل]بارهای باربری و استحکام خستگی میل لنگ بر اساس اصل یک تیر ساده محاسبه می شود
[ترجمه ترگمان]باره ای حامل و قدرت خستگی میل لنگ با توجه به اصل یک تیر ساده محاسبه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

میل لنگ (اسم)
crank, crankshaft, drive shaft

تخصصی

[نساجی] میل لنگ

انگلیسی به انگلیسی

• lever, handle, shaft driving or driven by a crank
a crankshaft is the main shaft of an internal combustion engine.

پیشنهاد کاربران

crankshaft ( قطعات و اجزای خودرو )
واژه مصوب: میل لنگ
تعریف: محور اصلی موتورهای درون سوز که دارای یک یا چند لَنگ است و حرکت رفت وبرگشت پیستون ها را به حرکت چرخشی تبدیل می کند

بپرس