crampon

/ˈkræmpɒn//ˈkræmpɒn/

معنی: قلاب، چنگک
معانی دیگر: (هریک از دو قلاب آهنی برای بلند کردن محمولات و غیره به ویژه در بندرگاه ها) قلاب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an iron hook or curved bar for lifting heavy objects, usu. used in pairs.

(2) تعریف: a spiked attachment worn on the bottom of shoes or boots to provide grip when walking on snow or ice.

جمله های نمونه

1. I pointed out the crampons, the little cleats attached to the bottoms.
[ترجمه گوگل]به کرامپون‌ها اشاره کردم
[ترجمه ترگمان]به the اشاره کردم، کفش های پاشنه دار کوچک را که به پاچه شلوارش چسبیده بود، نشان دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Forget about instep crampons or ones without forward facing points, which are only of interest to walkers.
[ترجمه گوگل]کرامپون های پاپایی یا بدون نقاط رو به جلو را فراموش کنید که فقط مورد توجه واکرها هستند
[ترجمه ترگمان]در مورد ساق پا و یا آن هایی که رو به جلو پیش می روند و فقط برای روروئک مورد علاقه هستند فراموش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Fig 1: Three types of crampon points - a curved lobster claw b general purpose c straight lobster claw.
[ترجمه گوگل]شکل 1: سه نوع نقطه کرامپون - یک پنجه خرچنگ خمیده b هدف کلی c پنجه خرچنگ مستقیم
[ترجمه ترگمان]شکل ۱: سه نوع نقطه crampon - یک چنگال خرچنگ curved به هدف کلی یک چنگال خرچنگ راست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Frankly, I would have found it challenging with crampons and rope.
[ترجمه گوگل]صادقانه بگویم، من آن را با کرامپون و طناب چالش برانگیز می دانستم
[ترجمه ترگمان]صادقانه بگویم، من آن را با طناب و طناب به چالش می کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I used thin rope to temporarily fasten my crampon back on my boot and the two of us slowly continued back to the tent, Liu Yong using what little of the moonlight he could to feel his way.
[ترجمه گوگل]من از طناب نازکی برای بستن موقت کرامپون روی چکمه ام استفاده کردم و دو نفری به آرامی به سمت چادر برگشتیم، لیو یونگ از مقدار کمی از نور ماه استفاده کرد تا راهش را حس کند
[ترجمه ترگمان]من از طناب نازک استفاده کردم تا موقتا crampon را روی boot ببندم و دو نفر از ما به آرامی به چادر برگشتیم، لیو یانگ با استفاده از چیزی که در نور ماه دیده بود می توانست راهش را پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. By crampon, lifting beam and pulley block as well as hoisting and mounting the bridge crane in parts, ensures safety and economy for the construction.
[ترجمه گوگل]با استفاده از کرامپون، بلند کردن تیر و بلوک قرقره و همچنین بالا بردن و نصب جرثقیل پل در قطعات، ایمنی و صرفه جویی در ساخت را تضمین می کند
[ترجمه ترگمان]با crampon، برداشتن بلوک beam و قرقره و بالا بردن و بالا بردن جرثقیل پل در قطعات، ایمنی و اقتصاد برای ساخت وساز را تضمین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As you know, Buffet Crampon always works on new model to improve the keyworksand the tuning in each instrument.
[ترجمه گوگل]همانطور که می دانید، بوفه کرامپون همیشه روی مدل جدیدی کار می کند تا کلید و کوک را در هر ساز بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]همانطور که می دانید، Buffet Crampon همیشه روی یک مدل جدید کار می کند تا the را در هر ابزار بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The crampon can also be used for counter balance or by hooking with the heel behind icicles or in holes in the ice.
[ترجمه گوگل]کرامپون همچنین می تواند برای تعادل تعادل یا با قلاب کردن با پاشنه پشت یخ ها یا سوراخ های روی یخ استفاده شود
[ترجمه ترگمان]The نیز می تواند برای مقابله با تعادل یا قلاب زدن با پاشنه در پشت قندیل های یخ یا سوراخ در یخ استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Main products of Buffet Crampon are include: clarinets, oboes and brass instruments at all kinds of levels.
[ترجمه گوگل]محصولات اصلی بوفه کرامپون عبارتند از: کلارینت، ابوا و سازهای برنجی در انواع سطوح
[ترجمه ترگمان]محصولات اصلی of Crampon شامل: clarinets، oboes و ابزارهای برنجی در تمام سطوح هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An ankle strap will prevent the heel lever being released or the crampon being lost should it become disconnected from the boot.
[ترجمه گوگل]بند مچ پا از رها شدن اهرم پاشنه یا گم شدن کرامپون در صورت جدا شدن از چکمه جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]یک بند مچ پا از رها شدن اهرم جلوگیری می کند و یا از دست دادن آن نباید از بوت جدا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The weight is kept over the feet with the crampons flat.
[ترجمه گوگل]وزن بر روی پاها با کرامپون صاف نگه داشته می شود
[ترجمه ترگمان]وزن روی پای تخت crampons نگه داشته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He reportedly found it very hard and was left hanging from his axes as both crampon placements broke loose nearing the top.
[ترجمه گوگل]طبق گزارشات، او آن را بسیار سخت دید و از تبرهایش آویزان شد زیرا هر دو جای کرامپون در نزدیکی بالا شکسته شدند
[ترجمه ترگمان]بنا بر گزارش ها، وی آن را بسیار سخت یافته بود و از محورهای او آویزان شده بود، زیرا هر دو محل اسکان crampon در حال نزدیک شدن به بالا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A third of the way up a vicious-looking ice-climb were two men, slowly hacking an unenviable route with axes and crampons.
[ترجمه گوگل]یک سوم از مسیری که به سمت بالا رفتن از یخ‌نوردی با ظاهری باطل می‌آمدند، دو مرد بودند که به آرامی مسیری غیرقابل‌غیرت را با تبر و کرامپون هک کردند
[ترجمه ترگمان]یک سوم راه بالا بردن سطح بالای یخ دو مرد بود که به آرامی یک مسیر نامطلوب با تبر و crampons را هک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He urged mountain users to be properly equipped, saying crampons and an ice axe were essential.
[ترجمه گوگل]وی از کاربران کوهستانی خواست به تجهیزات مناسب مجهز شوند و گفت: کرامپون و تبر یخ ضروری است
[ترجمه ترگمان]او از مصرف کنندگان کوهستان خواست تا به درستی تجهیز شوند و گفتند که crampons و یک تبر یخ ضروری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A full rack should be taken and ice axes and crampons may be needed up to about August.
[ترجمه گوگل]یک قفسه کامل باید گرفته شود و تبر یخ و کرامپون ممکن است تا حدود اوت مورد نیاز باشد
[ترجمه ترگمان]یک قفسه کامل باید گرفته شود و محورهای یخی و crampons ممکن است برای ماه اوت مورد نیاز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قلاب (اسم)
link, grapnel, grappling, fish hook, hank, bracket, hook, clasp, pullback, buckle, tach, tache, gib, staple, creel, crampon, hamulus, grapple, frog, trigger, holdfast, pennant

چنگک (اسم)
drag, grapnel, peg, hook, gaff, tach, tache, prong, climbing irons, rake, quotation marks, inverted commas, crampon, hayfork

تخصصی

[] یخ شکن

انگلیسی به انگلیسی

• iron tool for lifting heavy objects; iron spike attached to shoes or on climbing boot to prevent slipping on ice or snow

پیشنهاد کاربران

noun - countable - usually plural :
کرامپون
یخ شکن ( وسیله ای فلزی دارای میخ های فلزی نوک تیز که کوه نوردان آن را زیر کفش های کوهنوردی خود می بندند تا از لیز خوردن روی برف و سقوط نمودنشان جلوگیری کند. )
...
[مشاهده متن کامل]

به عنوان مثال :
I pointed out the crampons, the little cleats attached to the bottoms

crampon
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/crampon
یک تکه فلزی که در کف کفش یخ نوردان قرار می گیرد

بپرس