craggy

/ˈkræɡi//ˈkræɡi/

پرصخره، سنگلاخ، پرتگاهی، پرتگاه سان، ناهموار,پرتگاه مانند,پرتگاه دار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: craggier, craggiest
مشتقات: cragginess (n.)
(1) تعریف: marked by or having crags; rugged, steep, or rough.
مترادف: rugged
مشابه: jagged, ragged, rock-ribbed, rocky, rough, scraggy, steep

- Remains of the ship were found along the craggy coastline.
[ترجمه گوگل] بقایای کشتی در امتداد خط ساحلی پرتگاه پیدا شد
[ترجمه ترگمان] بقایای کشتی در امتداد خط ساحلی ایجاد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: like a crag or crags, especially having protruding bones and a rough-hewn appearance, as a human face.

- Once seen, Abraham Lincoln's craggy face was hard to forget.
[ترجمه یارمحمدی] اگر یک بار چهره ی پر چین و چروک آبراهام لینکلن را می دیدید، دیگر بسختی آن را فراموش می کردید.
|
[ترجمه گوگل] هنگامی که آبراهام لینکلن دیده شد، به سختی فراموش می‌شد که چهره سنگ‌آلود آبراهام لینکلن را فراموش می‌کرد
[ترجمه ترگمان] یک بار دیده شد که صورت خشن لینکلن از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- His sharp eyes peered from under his craggy brows.
[ترجمه گوگل] چشمان تیزبینش از زیر ابروهای ژولیده اش به چشم می خورد
[ترجمه ترگمان] چشمان تیزش از زیر ابروان انبوهش به بیرون خیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the craggy mountains of gillan
کوه های پرصخره ی گیلان

2. He's a very small man with a lined, craggy face.
[ترجمه گوگل]او مردی است بسیار کوچک با چهره ای خط دار و کرگ
[ترجمه ترگمان]او مرد بسیار کوچکی با صورت خشن و ناهموار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The menfolk have an aged, craggy appearance, being hunch-backed from their hard labour, and wear a long grey beard.
[ترجمه گوگل]مردها ظاهری کهنسال و درهم تنیده دارند، از کار سخت خود قوز کرده اند و ریش خاکستری بلندی دارند
[ترجمه ترگمان]The دارای ظاهری مسن و ناصاف هستند و از نیروی کار سخت خود حمایت می کنند و ریش بلند و خاکستری می پوشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the background the bleak, craggy, high Andes landscape of Potosi - the mining heartland they are abandoning.
[ترجمه گوگل]در پس‌زمینه، منظره تاریک، صخره‌ای و مرتفع آند پوتوسی - مرکز معدنی که آنها در حال ترک آن هستند
[ترجمه ترگمان]در پس زمینه کوه های مه آلود، پر شیب و ارتفاعات آند پوتوسی، مرکز استخراج معدن، آن ها رها شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. On the craggy heights of a mountain range the air is heated on a slope.
[ترجمه گوگل]در ارتفاعات صخره ای یک رشته کوه، هوا در یک شیب گرم می شود
[ترجمه ترگمان]در بلندی های ناهموار کوه ها، هوا در یک شیب گرم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One of those fair-haired characters with a craggy face.
[ترجمه گوگل]یکی از آن شخصیت های مو روشن با چهره ای درهم
[ترجمه ترگمان]یکی از اون شخصیت های زیبا با یه چهره خشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the other direction craggy peaks loomed like soaring granite castles, with crystalline blue glaciers spilling and tumbling down their flanks.
[ترجمه گوگل]در جهت دیگر، قله‌های صخره‌ای مانند قلعه‌های گرانیتی سر به فلک کشیده، با یخچال‌های آبی کریستالی که از کناره‌هایشان می‌ریختند و فرو می‌ریختند، خودنمایی می‌کردند
[ترجمه ترگمان]در طرف دیگر، قله های پر شیب مثل قلعه های گرانیت برافراشته شده بود و یخچال های آبی آبی روی پهلوهای خود ریخته و سرازیر می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was a tall man with a craggy, rubbery face which twisted and turned, often into a sardonic grin.
[ترجمه گوگل]او مردی بلند قد بود با چهره‌ای درهم و لاستیکی که پیچ خورده و اغلب به پوزخندی طعنه‌آمیز تبدیل می‌شد
[ترجمه ترگمان]او مردی قد بلند بود با قیافه ای خشن و مصنوعی که هر چند گاهی لبخند تمسخر امیزی می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Nothing in the script, or Auteuil's perky, craggy face can really tell us.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز در فیلمنامه، یا چهره پر زرق و برق اوتویل واقعا نمی تواند به ما بگوید
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز در متن این صورت و آن صورت خشن و خشن یل نمی تواند به ما بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Their craggy Nab, poised above the Tees estuary, was as proud a landmark as neighbouring Roseberry Topping.
[ترجمه گوگل]ناب صخره‌ای آن‌ها که در بالای مصب تی قرار داشت، به اندازه همسایه رزبری تاپینگ نقطه عطفی بود
[ترجمه ترگمان]nab که در بالای مصب Tees قرار گرفته بود، به عنوان نقطه عطف اصلی خود به نقطه عطف اصلی خود افتخار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The same craggy spirit built Schoodic Mountain, about 15 miles north of the point.
[ترجمه گوگل]همان روح صخره ای کوه اسکودیک را در 15 مایلی شمال نقطه ساخت
[ترجمه ترگمان]همان روحیه پر شیب، کوه Schoodic را در حدود ۱۵ مایلی شمال این نقطه بنا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Since then the craggy little republic of 650,000-odd people has been independent in all but name.
[ترجمه گوگل]از آن زمان به بعد، جمهوری کوچک پر از 650000 نفر به جز نام مستقل بوده است
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد جمهوری کوچک craggy غیر عادی به جز اسمش، مستقل بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. None had the craggy furrows of old tree bark, so these were relatively young and in their prime.
[ترجمه گوگل]هیچ کدام شیارهای پرتقال پوست درختان قدیمی را نداشتند، بنابراین آنها نسبتاً جوان و در اوج خود بودند
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از آن ها شیارهای عمیق پوست درخت کهن نداشتند، بنابراین اینها نسبتا جوان بودند و در ابتدا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His craggy features dissolved into a breathtakingly attractive smile, and Robbie felt her insides give the oddest little flip.
[ترجمه گوگل]ویژگی های تند او در یک لبخند به طرز خیره کننده ای جذاب حل شد، و رابی احساس کرد که درونش عجیب ترین تلنگر را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]چهره ناهموار او به صورت یک لبخند عمیق و زیبا تبدیل شد، و رابی احساس کرد که او احساس می کرد که او احساس ناخوشایندی به او دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Territory surrounded by mountains, between hilly, craggy, are mountain basin.
[ترجمه گوگل]قلمرو احاطه شده توسط کوه، بین تپه، پرتگاه، حوضه کوه
[ترجمه ترگمان]قلمرو محصور در کوه ها، بین تپه، ناهموار، حوضه کوه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• rocky, jagged; rough, uneven, rugged
a craggy mountain is steep and rocky.

پیشنهاد کاربران

craggy \ ˈkra - gee \ adjective
1. having hills, steep rugged rock or cliffs that are called crags
2. rugged, lined or having a rough texture
▶️ For NOAA’s pilots, who must traverse craggy backcountry terrain while hugging the ground at 500 feet, a snow survey like Friday’s involves a good amount of adventurous flying. As they wound through the narrow valleys, the plane’s navigation system emitted a noisy flow of alerts offering to help them land — or avoid crashing into the mountain ahead.
...
[مشاهده متن کامل]

a craggy jaw
a craggy face
فَک زاویه دار
صورت زاویه دار
پر آژنگ
پر چروک

بپرس