craftsmanship

/ˈkræftsmənˌʃɪp//ˈkrɑːftmənʃɪp/

معنی: ساخت
معانی دیگر: پیشه وری

جمله های نمونه

1. ferdowsi's craftsmanship
چیره دستی فردوسی

2. The work is perfect in craftsmanship.
[ترجمه گوگل]کار در کاردستی عالی است
[ترجمه ترگمان]این اثر در مهارت بسیار عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The carving is a superb piece of craftsmanship.
[ترجمه گوگل]کنده کاری یک کاردستی فوق العاده است
[ترجمه ترگمان]کنده کاری یک قطعه عالی از مهارت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is easy to appreciate the craftsmanship of Armani.
[ترجمه گوگل]قدردانی از مهارت آرمانی آسان است
[ترجمه ترگمان]قدردانی از هنرمندی آرمانی (آرمانی)آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The artist's work shows the perfect union of craftsmanship and imagination.
[ترجمه گوگل]آثار این هنرمند نشان دهنده اتحاد کامل هنر و تخیل است
[ترجمه ترگمان]کار هنرمند، اتحاد کامل مهارت و تخیل را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We admired the superb craftsmanship of the furniture.
[ترجمه گوگل]ما مهارت فوق العاده مبلمان را تحسین کردیم
[ترجمه ترگمان]ما لباس های مجلل و مجلل مبل ها را تحسین می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We admired the delicacy of the craftsmanship.
[ترجمه گوگل]ما ظرافت کاردستی را تحسین کردیم
[ترجمه ترگمان]ما ظرافت و ظرافت آن را تحسین می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Nevertheless, the craftsmanship revealed - whether the harmony is a casual result or a prime cause -; is remarkable.
[ترجمه گوگل]با این وجود، مهارت نشان داد - چه هماهنگی یک نتیجه اتفاقی باشد یا یک علت اصلی -; قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]با این حال، مهارت نشان داده شده - چه این هماهنگی یک نتیجه اتفاقی و یا یک علت اصلی است - قابل توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In almost any parish church there is craftsmanship of quiet excellence.
[ترجمه گوگل]تقریباً در هر کلیسای محله‌ای، صنعتگری بی‌صدا وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در هر کلیسا، در هر کلیسای بخش بسیار آرام و آرام قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These old properties represent an age when craftsmanship in building reached an art form.
[ترجمه گوگل]این املاک قدیمی نشان دهنده عصری است که صنعت ساخت و ساز به شکل هنری رسیده است
[ترجمه ترگمان]این خواص قدیمی نشان دهنده سن زمانی است که مهارت در ساختمان به شکل هنری رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hopi baskets are beautiful in both color and craftsmanship.
[ترجمه گوگل]سبدهای هوپی هم از نظر رنگ و هم در کاردستی زیبا هستند
[ترجمه ترگمان]baskets (Hopi)در هر دو رنگ و هم craftsmanship زیبا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Their craftsmanship makes it clear that he took the business of composing verse and music very seriously indeed.
[ترجمه گوگل]مهارت آنها به وضوح نشان می دهد که او کار آهنگسازی شعر و موسیقی را بسیار جدی گرفته است
[ترجمه ترگمان]مهارت آن ها به وضوح نشان می دهد که او تجارت شعر و موسیقی را بسیار جدی گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Although his verbal craftsmanship deserves high praise, we do wonder about his motivation.
[ترجمه گوگل]اگرچه مهارت کلامی او شایسته ستایش است، اما ما در مورد انگیزه او شگفت زده می شویم
[ترجمه ترگمان]اگرچه مهارت کلامی او سزاوار تحسین و تحسین است، اما ما از انگیزه او تعجب می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the essay on craftsmanship it becomes a strategy for creative thought.
[ترجمه گوگل]در مقاله در مورد صنعتگری، این تبدیل به یک استراتژی برای تفکر خلاق می شود
[ترجمه ترگمان]در این مقاله در مورد مهارت، این استراتژی به یک استراتژی برای تفکر خلاقانه تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It is a name which combines traditional craftsmanship, award winning artistry, and the benefits of today's most advanced technology.
[ترجمه گوگل]این نامی است که ترکیبی از صنایع دستی سنتی، هنری برنده جوایز و مزایای پیشرفته ترین فناوری امروزی است
[ترجمه ترگمان]این نامی است که هنرهای سنتی، هنرمندی برنده جایزه و فواید پیشرفته ترین فن آوری امروزی را با هم ترکیب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساخت (اسم)
make, performance, operation, work, job, construction, structure, workmanship, manufacture, making, manufacturing, craftsmanship, production, fabrication, framing, yielding, throughput

تخصصی

[عمران و معماری] استادکاری

انگلیسی به انگلیسی

• skillfulness, artistry
craftsmanship is the skill of making beautiful things with your hands.
craftsmanship is also the quality that something has when it is beautiful and has been carefully made.

پیشنهاد کاربران

صنعتگری. مهارت هنری. هنرمندی. استادی. مهارت
مثال:
people are still willing to pay for true craftsmanship
مردم همچنان خواهان هستند که برای مهارت هنر ی حقیقی پول پرداخت کنند.
صنعتگری
دست سازه
Noun
چیزی که ساخت دست است و نه ماشین - کار دست - ساخت دست
e. g.
One object that I find particularly beautiful is a crystal vase that belonged to my grandmother.
She passed it down to my mother, who then gave it to me. The vase is made of clear crystal with intricate etchings all over the surface. It is quite heavy and has a classic shape that is both elegant and timeless. I keep it on a shelf in my living room where it catches the light and sparkles beautifully. I think the vase is so beautiful because it not only represents my family’s history and heritage, but also because it is a work of art in its own right.
...
[مشاهده متن کامل]

The craftsmanship and attention to detail that went into making it is something that is often lacking in modern objects. Whenever I look at it, I am reminded of the love and care that went into creating it and preserving it over the years.

کار پر از جزئیات ( که با مهارت خیلی زیاد انجام شده و نتیجه آن بسیار زیباست )
استادکاری، پیشه ور
مهارت ساخت
# a high standard of craftsmanship
# The jewellery showed exquisite craftsmanship
# I admire his engineering skills and craftsmanship
صنایع دستی. کار دستی . هنرهای دستی
دست ساختگی
مهارت هنری
کاردستی ( مثلا ساخت کاردستی یک دانش آموز ) ، کارهائی که با دست انجام شود مثل کفش دست دوز ، کارهائی که نیازمند مهارت با دست میباشد
مهارت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس