craftiness


معنی: عیاری، خاتوله، خبی، مکاری، خدعه
معانی دیگر: حیله بازی ,نیرنگ بازی ,روباه بازی

جمله های نمونه

1. he shows the same craftiness as his father
او همان نیرنگ بازی های پدرش را دارد.

2. He displayed his craftiness in this incident.
[ترجمه گوگل]او در این ماجرا حیله گری خود را نشان داد
[ترجمه ترگمان]او craftiness خود را در این حادثه به نمایش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He taketh the wise in their craftiness: and the counsel of the froward is carried headlong.
[ترجمه گوگل]او خردمندان را در حیله‌گری‌شان می‌گیرد، و نصیحت آدم‌های فریبنده سر به راه می‌شود
[ترجمه ترگمان]این کار عاقلانه را بر دوش خود بر دوش کشید؛ و وکلای مدافع با سربه او حمله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Indeed, craftiness in humans was a supreme trait.
[ترجمه گوگل]در واقع، حیله گری در انسان یک ویژگی عالی بود
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، craftiness در انسان ها یک ویژگی عالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Also the dragon (serpent), earthborn, in craftiness coming behind thee.
[ترجمه گوگل]همچنین اژدها (مار)، زمین زاده، در حیله گری از پشت سر شما می آید
[ترجمه ترگمان]و همچنین اژدها (مار)در حالی که ازسر آسودگی بر پشت سر تو ظاهر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Craftiness was written on his face.
[ترجمه گوگل]حیله گری روی صورتش نوشته شده بود
[ترجمه ترگمان]craftiness روی صورتش نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The fox which is famous with craftiness also laughed and said: " How does it happened? "
[ترجمه گوگل]روباه معروف به حیله نیز خندید و گفت: چطور شد؟
[ترجمه ترگمان]روباهی که با craftiness مشهور است نیز خندید و گفت: \"چگونه این اتفاق افتاد؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Written off again and again, he has proved phenomenal in resilience and political craftiness.
[ترجمه گوگل]او که بارها و بارها از قلم افتاده است، از نظر انعطاف پذیری و حیله گری سیاسی فوق العاده ثابت شده است
[ترجمه ترگمان]وی بارها و بارها نوشت که در انعطاف پذیری و پایداری سیاسی فوق العاده عمل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Caterina knew this was the way things were done; she glowed at her own craftiness at bringing it about.
[ترجمه گوگل]کاترینا می‌دانست که کارها اینگونه انجام می‌شود او در حیله گری خود در آوردن آن می درخشید
[ترجمه ترگمان]در این خصوص، در خود احساس می کرد که این کارها به نحو احسن انجام خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mt . 26:4 And they took counsel together to seize Jesus by craftiness and kill Him.
[ترجمه گوگل]کوه 26:4 و با هم مشورت کردند که عیسی را با حیله گری بگیرند و بکشند
[ترجمه ترگمان]ام ۲۶: ۴ و آن ها با هم مشورت کردند تا عیسی مسیح را توسط craftiness بگیرند و او را بکشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For it is written, He takeda the wise in their own craftiness.
[ترجمه گوگل]زیرا مکتوب است که دانایان را در حیله گری خود گرفت
[ترجمه ترگمان]چون نوشته شده، او the را در craftiness خود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. None of us will go through life without the constant, subtle, clever, craftiness of the tempter.
[ترجمه گوگل]هیچ یک از ما بدون حیله گری ثابت، ظریف، زیرکانه وسوسه گر زندگی را پشت سر نمی گذاریم
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از ما بدون ثابت، زیرکانه، زیرکانه، و craftiness شیطان به زندگی ادامه نخواهیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عیاری (اسم)
agility, cunning, craftiness, wiliness, deceitfulness, deftness, artfulness, dodge, imposture

خاتوله (اسم)
baseness, meanness, cunning, craftiness, artfulness, turpitude, pettiness, dirtiness, infamy, ignobility, villainy, rascality

خبی (اسم)
baseness, meanness, malice, cunning, craftiness, ignobility

مکاری (اسم)
cunning, craftiness, common carrier, muleteer, freighter

خدعه (اسم)
cunning, craftiness, wile, deceit, trick, ruse

انگلیسی به انگلیسی

• cunning, slyness; cleverness, shrewdness

پیشنهاد کاربران

بپرس