اسم ( noun )
عبارات: rob the cradle
عبارات: rob the cradle
• (1) تعریف: a baby's bed, usu. mounted on rockers.
- She sat near the fire and rocked the baby in her cradle.
[ترجمه گوگل] نزدیک آتش نشست و بچه را در گهواره تکان داد
[ترجمه ترگمان] کنار بخاری نشست و کودک را در گهواره خود تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کنار بخاری نشست و کودک را در گهواره خود تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a birthplace or time of origin.
• مشابه: matrix
• مشابه: matrix
- Philadelphia is said by many to be the cradle of American independence.
[ترجمه شان] خیلی ها می گویند که فیلادلفیا، خاستگاه ( مهد ) استقلال آمریکا است.|
[ترجمه گوگل] بسیاری می گویند فیلادلفیا مهد استقلال آمریکاست[ترجمه ترگمان] بسیاری می گویند که فیلادلفیا به عنوان مهد استقلال آمریکا شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: any device resembling a cradle or functioning similarly, as to hold or hold and rock something.
- He put the phone back on its cradle.
[ترجمه شان] او گوشی را روی تلفن گذاشت .|
[ترجمه گوگل] گوشی را دوباره روی پایه اش گذاشت[ترجمه ترگمان] گوشی را روی گهواره گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: cradles, cradling, cradled
مشتقات: cradler (n.)
حالات: cradles, cradling, cradled
مشتقات: cradler (n.)
• (1) تعریف: to hold or rock in or as in a cradle.
- She cradled the child in her arms.
[ترجمه گوگل] کودک را در آغوشش گرفت
[ترجمه ترگمان] بچه را در آغوش گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بچه را در آغوش گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to nurture or care for tenderly in infancy.
• (3) تعریف: to catch, support, or rock in a cradle-like device.
- The wooden scaffold cradled the ship's hull.
[ترجمه گوگل] داربست چوبی روی بدنه کشتی قرار داشت
[ترجمه ترگمان] داربست چوبی بدنه کشتی را در بغل گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] داربست چوبی بدنه کشتی را در بغل گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید