crackly

/kræki//kræki/

ترک دار، ترک ترک، پیچیده، چین خورده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: cracklier, crackliest
• : تعریف: tending or likely to crackle; crisp.
مشابه: crisp

جمله های نمونه

1. Retarding yields a superior bread with a beautiful crackly crust.
[ترجمه گوگل]عقب انداختن نان برتری با پوسته ترقه ای زیبا به دست می دهد
[ترجمه ترگمان]Retarding یک نان برتر با یک پوسته crackly زیبا به دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They waited for 10 minutes until a crackly voice told them over the intercom that the tower had been hit.
[ترجمه گوگل]آنها 10 دقیقه منتظر ماندند تا اینکه صدای ترقه ای از طریق دستگاه تلفن به آنها گفت که برج مورد اصابت قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]آن ها حدود ده دقیقه منتظر ماندند تا صدای crackly به آن ها گفت که برج ضربه خورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Twiddle a dial/knob on a radio in Britain and you may hear more voices speaking crackly French or German than English.
[ترجمه گوگل]یک شماره‌گیر/شست‌گره را در یک رادیو در بریتانیا بچرخانید و ممکن است صدای بیشتری بشنوید که به زبان فرانسه یا آلمانی صحبت می‌کنند تا انگلیسی
[ترجمه ترگمان]در یک رادیو در بریتانیا روی یک رادیو قرار بگیرید و شما ممکن است صداهای بیشتری را بشنوید که به زبان فرانسوی یا آلمانی صحبت می کنند تا انگلیسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The combination of one-third wheat to two-thirds white flour makes a light, crackly, and satisfying loaf.
[ترجمه گوگل]ترکیب یک سوم گندم با دو سوم آرد سفید، نانی سبک، ترک خورده و سیر کننده می سازد
[ترجمه ترگمان]ترکیبی از گندم سوم تا دو سوم آرد سفید باعث ایجاد یک قرص، crackly و قرص نان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This woman couldn't have grown up with Tantie. She was much younger than my mama. But when she said hallo, her voice was crackly like dried coconut tree branches.
[ترجمه گوگل]این زن نمی توانست با تانتی بزرگ شود از مامانم خیلی کوچیکتر بود اما وقتی او سلام کرد، صدایش مانند شاخه های خشک شده درخت نارگیل بود
[ترجمه ترگمان]این زن نمی توانست با Tantie بزرگ شود اون خیلی از مامان من جوون تر بود اما وقتی این را گفت، صدایش مثل درخت نارگیل خشک و خشک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Try explaining to a kid why you're suddenly serving his sandwiches on crackly brown-rice tortillas with egg-free mayo, and you'll know what I mean.
[ترجمه گوگل]سعی کنید به یک بچه توضیح دهید که چرا ناگهان ساندویچ های او را روی تورتیلاهای برنج قهوه ای ترک خورده با سس مایونز بدون تخم مرغ سرو می کنید، و متوجه منظور من خواهید شد
[ترجمه ترگمان]سعی کن به یه بچه توضیح بدی که چرا یه دفعه داری ساندویچ شو روی نون ذرت brown با مایونز بدون مایونز سرو می کنی و می فهمی که منظورم چیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was often better thanmaking international phone calls, which were cumbersome, crackly and costly.
[ترجمه گوگل]اغلب بهتر از برقراری تماس های تلفنی بین المللی بود که دست و پا گیر، پرهزینه و پرهزینه بودند
[ترجمه ترگمان]این کار اغلب بهتر از تماس های تلفنی بین المللی بود که دست و پا گیر و پر هزینه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The radio was full of news of freighters on the Atlantic being sunk by U-boats, and crackly transmissions from Edward R. Murrow reported on London under siege by the Luftwaffe.
[ترجمه گوگل]رادیو مملو از اخبار غرق شدن کشتی‌های باری در اقیانوس اطلس توسط قایق‌های زیربنایی بود و پیام‌هایی که از ادوارد آر مارو در لندن تحت محاصره ناو لوفت‌وافه گزارش شده بود
[ترجمه ترگمان]رادیو پر از اخبار کشتی های بارکش در اقیانوس اطلس بود که توسط قایق ها غرق شده بود و crackly از ادوارد R Murrow، تحت محاصره by، در لندن گزارش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Temptations of gooey pecan pie and dense sweet potatoes topped with crackly marshmallows make it seem impossible to be disciplined.
[ترجمه گوگل]وسوسه های پای اسپند و سیب زمینی های شیرین متراکم که روی آن ها مارشمالوهای ترک خورده قرار گرفته اند باعث می شود نظم و انضباط غیرممکن به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]Temptations از کلوچه pecan چسبناک و سیب زمینی شیرین و شیرین با crackly marshmallows باعث شد به نظر غیر ممکن برسد که منظم باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• crisp, brittle; tending to make crackling sounds

پیشنهاد کاربران

بپرس