crackle

/ˈkrækl̩//ˈkrækl̩/

معنی: ترقه، صدای ترق و تروق، صدای انفجار پی در پی، شکستن
معانی دیگر: (صدای چوب خشک هنگام سوختن) ترق تروق کردن، ترق ترق کردن، چرق چرق کردن، خش خش، سرزنده بودن، پرنشاط بودن، درخشان و چشمگیر بودن، (سطح چیزی) دارای ترک های ریز شدن، ترکدار شدن، (با صدای ترق و تروق) شکسته شدن، درق شکستن، سرزندگی، نشاط، زنده دلی، حرارت، (در چینی ها یا نقاشی های قدیمی و غیره) ترک های ریز، صدای انفجاروشکستگی تولید کردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: crackles, crackling, crackled
(1) تعریف: to make a series of small snapping noises.

- The flames crackled softly.
[ترجمه گوگل] شعله ها به آرامی می ترقیدند
[ترجمه ترگمان] شعله ها به آرامی ترق و تروق می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to produce a pattern of thin cracks on a surface, as thin ice or glass, or esp. as a ceramic glaze.

- The lacquer finish crackled with age.
[ترجمه گوگل] روکش لاک با افزایش سن ترک خورد
[ترجمه ترگمان] لاک و لاک با این سن و سال ترق و تروق می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to exhibit liveliness, quick-wittedness, or the like.

- Her conversation crackles with sharp retorts.
[ترجمه گوگل] مکالمه او با پاسخ های تند ترق می خورد
[ترجمه ترگمان] مکالمه او با پاسخ تند و تیز ترق و تروق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
(1) تعریف: to cause something to make a crackling sound.

- He crackled the thin plastic sheet by shaking it.
[ترجمه گوگل] ورق پلاستیکی نازک را با تکان دادن آن ترکید
[ترجمه ترگمان] با تکان دادن آن ملحفه نازک پلاستیکی را زیر و رو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to cause to become covered with fine cracks, even to the point of breaking.
مشابه: crack
اسم ( noun )
(1) تعریف: the action or process of crackling.

(2) تعریف: the sound of crackling.
مشابه: crack

(3) تعریف: a pattern of fine cracks, as in certain ceramic glazes.

(4) تعریف: ceramic ware having such a glaze; crackleware.

جمله های نمونه

1. the distant crackle of gunfire
صدای گرپ گرپ تیراندازی از دور

2. We heard the rapid crackle of automatic gunfire.
[ترجمه گوگل]صدای تروق سریع تیراندازی خودکار را شنیدیم
[ترجمه ترگمان]صدای شلیک سریع شلیک گلوله را شنیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The radio started to crackle.
[ترجمه گوگل]رادیو شروع کرد به صدای ترق
[ترجمه ترگمان]رادیو شروع به ترق و تروق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Varnish applied over wet paint is likely to crackle.
[ترجمه گوگل]لاکی که روی رنگ مرطوب استفاده می شود، احتمالاً ترک می خورد
[ترجمه ترگمان]Varnish که روی رنگ مرطوب اعمال می شوند به احتمال زیاد به ترق و تروق در می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The only sound was the crackle of breaking ice.
[ترجمه گوگل]تنها صدا صدای شکستن یخ بود
[ترجمه ترگمان]تنها صدا صدای شکستن یخ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Connors's voice sounded above the crackle of his own machine-gun fire.
[ترجمه گوگل]صدای کانرز بالاتر از صدای شلیک مسلسل خودش بود
[ترجمه ترگمان]صدای کانرز بالای صدای شلیک مسلسل خودش به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His eyelids crackle like candy wrappers.
[ترجمه گوگل]پلک‌هایش مثل آبنبات می‌ترقند
[ترجمه ترگمان]پلک هایش مثل کاغذ شکلات به گوش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There was a crackle of static, like a public address system at a church social, then another record started.
[ترجمه گوگل]صدای ایستا مانند یک سیستم آدرس عمومی در اجتماعات کلیسا شنیده شد، سپس رکورد دیگری شروع شد
[ترجمه ترگمان]صدای ترق و تروق به گوش می رسید، درست مثل یک سیستم آدرس عمومی در یک کلیسا، و بعد سابقه دیگری شروع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There was a crackle of static electricity.
[ترجمه گوگل]صدای تروق الکتریسیته ساکن شنیده شد
[ترجمه ترگمان]صدای ترق و تروق از الکتریسیته ساکن به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The truck rolled away, gravel snap crackle pop under the oversize tires.
[ترجمه گوگل]کامیون دور شد و در زیر لاستیک‌های سایز بزرگ، شن‌های ریزه‌ای می‌پریدند
[ترجمه ترگمان]کامیون از راه دور شد و صدای ترق ترق ترق ترق ترق ترق ترق ترق ترق و تروق به زیر تایر کهنه به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A muffled crackle splutters out from a walkie-talkie inside his jacket, and he pulls it out to log in.
[ترجمه گوگل]صدای تروق خفه‌ای از یک دستگاه واکی تاکی داخل ژاکتش بیرون می‌آید، و او آن را بیرون می‌کشد تا وارد شود
[ترجمه ترگمان]صدای خفه ای از بی سیم داخل ژاکتش بیرون می اید و او آن را بیرون می کشد تا کنده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pizza means pie and a pie crust should crackle.
[ترجمه گوگل]پیتزا به معنای پای است و پوسته پای باید ترک بخورد
[ترجمه ترگمان]پیتزا به این معنی است که پیتزا و یک تکه کیک باید به هم متصل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Then there was no sound but the crackle of burning bushes.
[ترجمه گوگل]سپس صدایی جز صدای ترق بوته های سوخته به گوش نمی رسید
[ترجمه ترگمان]بعد صدای ترق و تروق بوته ها به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Snap, Crackle and Pop lore, Kellogg screen savers, etc.
[ترجمه گوگل]Snap، Crackle and Pop, محافظ صفحه نمایش Kellogg و غیره
[ترجمه ترگمان]Snap، crackle و Pop، محافظ های صفحه نمایش، و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترقه (اسم)
cracker, firecracker, crackle

صدای ترق و تروق (اسم)
crackle

صدای انفجار پی در پی (اسم)
crackle

شکستن (فعل)
fracture, chop, break, disobey, deflect, refract, shatter, stave, violate, cleave, fraction, nick, knap, pip, smite, crackle, infract

انگلیسی به انگلیسی

• make snapping sounds, snap, pop
if something crackles, it makes a series of short, harsh noises. verb here but can also be used as a singular noun. e.g. ...the crackle of the fire. the coup began with the crackle of gunfire around the national palace.

پیشنهاد کاربران

غرریدن
قل قل کردن
صدای خش خش یا نویز انداختن ( مثلا در میکروفن )
صدای ناگهانی در دریافت کننده های الکترومغناطیسی
نمایش دادن معمولا همراه با with
the essays crackle with wit
مقاله ها با ذکاوت نمایش داده می شوند

بپرس