crackdown

/ˈkrækˌdɑːwn//ˈkrækdaʊn/

معنی: سخت گیری، تادیب
معانی دیگر: (تنبیه یا سرکوبی) شدت عمل، سختگیری بیشتر، پیگیری و گوشمالی شدیدتر، (تنبیه یا سرکوبی را) شدیدتر کردن، (بیشتر) سختگیری کردن، (سخت تر) گوشمالی دادن، سختگیری بیشتری کردن، (بیشتر) تحت فشار گذاشتن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an increase in the severity with which rules, laws, or the like are enforced, esp. to combat abuses or rectify a problem.

- a crackdown on drug smuggling
[ترجمه گوگل] مبارزه با قاچاق مواد مخدر
[ترجمه ترگمان] سختگیری نسبت به قاچاق مواد مخدر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a crackdown on criminals
گوشمالی شدیدتر بزهکاران

2. The government has ordered a crackdown on truancy.
[ترجمه گوگل]دولت دستور سرکوب فرار از مدرسه را صادر کرده است
[ترجمه ترگمان]دولت دستور سختگیری در مورد فرار از فرار را داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The crime crackdown is an attempt to divert attention from social problems.
[ترجمه گوگل]سرکوب جرم تلاشی برای منحرف کردن توجه از مشکلات اجتماعی است
[ترجمه ترگمان]سرکوب جرم تلاشی برای منحرف کردن توجه از مشکلات اجتماعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The police crackdown on speeders achieved its purpose.
[ترجمه گوگل]برخورد پلیس با سرعت‌بین‌ها به هدف خود رسید
[ترجمه ترگمان]سختگیری پلیس به speeders به هدف خود دست یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They're having a crackdown on private phone calls from the office.
[ترجمه گوگل]آنها در حال سرکوب تماس های تلفنی خصوصی از دفتر هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها مشغول سخت گیری در تماس های تلفنی خصوصی از این اداره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Get out and stay out. New crackdown on squatters.
[ترجمه گوگل]برو بیرون و بیرون بمان سرکوب جدید متحصنین
[ترجمه ترگمان]برو بیرون و بیرون بمان سختگیری های تازه ای در مورد تصرف کنندگان زمین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Police call for crackdown on young thugs.
[ترجمه گوگل]پلیس خواستار سرکوب اراذل و اوباش جوان است
[ترجمه ترگمان]پلیس خواستار سختگیری در مورد اراذل و اوباش جوان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But more unusual was her crackdown on heavy drinking among employees-also a largely male activity and a national plague.
[ترجمه گوگل]اما غیرمعمول تر، سرکوب او در مصرف مشروبات الکلی زیاد در میان کارمندان بود - همچنین یک فعالیت عمدتاً مردانه و یک طاعون ملی
[ترجمه ترگمان]اما واکنش او به نوشیدن مشروبات الکلی سنگین در بین کارکنان بود - همچنین یک فعالیت مردانه بیشتر و یک بلای ملی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His crackdown on asylum seekers and his humiliating voucher system are reprehensible.
[ترجمه گوگل]سرکوب پناهجویان و سیستم کوپن تحقیرآمیز او مذموم است
[ترجمه ترگمان]سختگیری او به پناهجویان و سیستم voucher humiliating قابل سرزنش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. However, many in the industry say the crackdown has driven even more jobs overseas.
[ترجمه گوگل]با این حال، بسیاری از فعالان این صنعت می گویند که این سرکوب باعث ایجاد مشاغل بیشتری در خارج از کشور شده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، بسیاری از افراد در این صنعت می گویند که این سرکوب حتی مشاغل بیشتری در خارج از کشور ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He has also ordered a crackdown on parking offences.
[ترجمه گوگل]او همچنین دستور برخورد با تخلفات پارکینگ را صادر کرده است
[ترجمه ترگمان]او همچنین دستور یورش به تخلفات پارکینگ را صادر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On Nov. 18 in a crackdown on corruption the government banned the heads of state structures from commercial activities.
[ترجمه گوگل]در 18 نوامبر در سرکوب فساد، دولت سران ساختارهای دولتی را از فعالیت های تجاری منع کرد
[ترجمه ترگمان]در روز ۱۸ نوامبر، دولت در یک سرکوب علیه فساد، روسای سازمان های دولتی را از فعالیت های تجاری منع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Crackdown law also undermines the basic fairness and credibility of justice.
[ترجمه گوگل]قانون سرکوب نیز انصاف و اعتبار اساسی عدالت را تضعیف می کند
[ترجمه ترگمان]این قانون همچنین عدالت و اعتبار اساسی عدالت را تضعیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. 000 motorists were stopped for speeding in the police crackdown.
[ترجمه گوگل]000 راننده به دلیل سرعت غیرمجاز در سرکوب پلیس متوقف شدند
[ترجمه ترگمان]به دلیل سرعت گرفتن در عملیات سختگیرانه پلیس، حدود ۱،۰۰۰ خودرو متوقف شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The council has announced its intention to crack down on parking offences.
[ترجمه گوگل]این شورا قصد خود را برای برخورد با تخلفات پارکینگ اعلام کرده است
[ترجمه ترگمان]این شورا قصد خود مبنی بر ترک سیگار را اعلام کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The government is determined to crack down on terrorism.
[ترجمه گوگل]دولت مصمم به سرکوب تروریسم است
[ترجمه ترگمان]دولت مصمم است تا با تروریسم مبارزه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. He said the security forces would continue to crack down hard on the protestors.
[ترجمه گوگل]وی گفت که نیروهای امنیتی به سرکوب شدید معترضان ادامه خواهند داد
[ترجمه ترگمان]او گفت که نیروهای امنیتی به سرکوب معترضان ادامه خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Officers will crack down on lunatic motorists who speed or drive too close to the car in front.
[ترجمه گوگل]افسران با رانندگان دیوانه ای که با سرعت زیاد یا نزدیک به ماشین جلویی رانندگی می کنند، برخورد خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]افسران به رانندگان lunatic که سرعت یا رانندگی زیادی دارند، برخورد خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The police are really beginning to crack down on drivers who park their cars just where they like.
[ترجمه گوگل]پلیس واقعاً شروع به سرکوب رانندگانی کرده است که ماشین های خود را در جایی که دوست دارند پارک می کنند
[ترجمه ترگمان]پلیس واقعا شروع به ترک رانندگانی کرد که ماشین هایی را که دوست دارند پارک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The House voted today to crack down on banks that launder drug money.
[ترجمه گوگل]مجلس نمایندگان امروز به سرکوب بانک‌هایی که پول مواد مخدر را می‌شویید، رای داد
[ترجمه ترگمان]مجلس امروز به کاهش بانک هایی که پول مواد مخدر را پولشویی می کنند رای دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The police decided to crack down on drug addicts.
[ترجمه گوگل]پلیس تصمیم گرفت با معتادان به مواد مخدر برخورد کند
[ترجمه ترگمان]پلیس تصمیم گرفت تا معتاد به مواد مخدر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Police have launched a campaign to crack down on drug dealers.
[ترجمه گوگل]پلیس کمپینی را برای سرکوب فروشندگان مواد مخدر راه اندازی کرده است
[ترجمه ترگمان]پلیس کمپینی برای مقابله با قاچاق مواد مخدر راه اندازی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. The government's response to mounting criticism was to crack down on the principal advocates of reform.
[ترجمه گوگل]پاسخ دولت به انتقادات فزاینده، سرکوب حامیان اصلی اصلاحات بود
[ترجمه ترگمان]واکنش دولت به افزایش انتقادات، مخالفت با حامیان اصلی اصلاحات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Quinn pleaded that Daley crack down harder, that the police open up.
[ترجمه گوگل]کوین خواهش کرد که دیلی با شدت بیشتری برخورد کند، و پلیس باز شود
[ترجمه ترگمان]کویین اظهار کرد که دلی شدیدتر ترک می کند و پلیس آن را باز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. The Athletics Federation plans to crack down on drug and steroid abuse by athletes.
[ترجمه گوگل]فدراسیون دو و میدانی قصد دارد با سوء مصرف مواد مخدر و استروئید توسط ورزشکاران مقابله کند
[ترجمه ترگمان]فدراسیون ورزش قصد دارد تا بر روی سو مصرف دارو و استرویید از سوی ورزش کاران مبارزه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. The authorities have been reluctant to crack down on pachinko for other reasons as well.
[ترجمه گوگل]مقامات به دلایل دیگر نیز تمایلی به سرکوب پاچینکو ندارند
[ترجمه ترگمان]مقامات به دلایل دیگری نیز تمایلی به سختگیری نسبت به pachinko نداشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. City authorities were quick to crack down on the rioters.
[ترجمه گوگل]مقامات شهر به سرعت با اغتشاشگران برخورد کردند
[ترجمه ترگمان]مقامات شهر به سرعت به شورشیان حمله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. We have to crack down on software pirates.
[ترجمه گوگل]ما باید دزدان دریایی نرم افزار را سرکوب کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید به خاطر دزدان دریایی کار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. It is too late to crack down on the oligarchs or seize their ill-gotten gains.
[ترجمه گوگل]برای سرکوب الیگارشی ها یا تصاحب دستاوردهای نامناسب آنها خیلی دیر شده است
[ترجمه ترگمان]خیلی دیر است که با the برخورد کنیم و یا دستاوردهای ill را بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سخت گیری (اسم)
austerity, rigor, severity, astringency, crackdown, rigidity, stringency

تادیب (اسم)
correction, discipline, crackdown, punishment

انگلیسی به انگلیسی

• sudden punitive or disciplinary action
a crackdown is strong official action taken to punish people who break laws.
take severe measures

پیشنهاد کاربران

اعمال قانون کردن
اجرای شدید یا سختگیرانه مقررات، قوانین و غیره برای ریشه کن کردن تخلفات یا اصلاح یک مشکل
سخت گیری بیشتری کردن
تحت فشار بیشتری گذاشتن
Crackdown اسم
سرکوب کردنSeveral countries have accused the
military's violently of cracking down on protesters
سخت گیری بیشتر
شدت عمل بیشتر
شدت عمل به خرج دادن/نشان دادن ( در قبال کسی، چیزی یا موضوعی )
سخت گرفتن ( نسبت به موضوعی )
an adrenaline rush helps you to crack down a task.
آردنالین بهتون کمک میکنه تا یک کار رو کامل به پایان برسونین ( تیکه پاره کنین! )
تهاحم
هشدار دادن
سرکوب
برخورد شدید
برخورد سختگیرانه
برخورد شدیدتر کردن
The government is determined to crack down on terrorism.
دولت برای برخورد جدی تر با تروریسم مصمم است
همچنین crackdown که به صورت عبارت crackdown ( crack down ) on/against استفاده می شود و بر اساس دیکشنری آریان پوربه معنی:
- شدت عمل، سختگیری بیشتر
- ( تنبیه یا سرکوبی را ) شدیدتر کردن، ( بیشتر ) سختگیری کردن
اقدام شدید در مقابل یک رفتار غیر قانونی یا غلط.
تشدیداقذامات
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس