crack down on

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to treat more harshly.

جمله های نمونه

1. The council has announced its intention to crack down on parking offences.
[ترجمه گوگل]این شورا قصد خود را برای برخورد با تخلفات پارکینگ اعلام کرده است
[ترجمه ترگمان]این شورا قصد خود مبنی بر ترک سیگار را اعلام کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The government is determined to crack down on terrorism.
[ترجمه گوگل]دولت مصمم به سرکوب تروریسم است
[ترجمه ترگمان]دولت مصمم است تا با تروریسم مبارزه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Officers will crack down on lunatic motorists who speed or drive too close to the car in front.
[ترجمه گوگل]افسران با رانندگان دیوانه ای که با سرعت زیاد یا نزدیک به ماشین جلویی رانندگی می کنند، برخورد خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]افسران به رانندگان lunatic که سرعت یا رانندگی زیادی دارند، برخورد خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The police are really beginning to crack down on drivers who park their cars just where they like.
[ترجمه Nasrin Eidani] پلیس به شکل جدی شروع به برخورد با رانندگانی میکند که اتومبیلهایشان را در مکان دلخواهشان پارک می کنند.
|
[ترجمه گوگل]پلیس واقعاً شروع به سرکوب رانندگانی کرده است که ماشین های خود را در جایی که دوست دارند پارک می کنند
[ترجمه ترگمان]پلیس واقعا شروع به ترک رانندگانی کرد که ماشین هایی را که دوست دارند پارک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The House voted today to crack down on banks that launder drug money.
[ترجمه گوگل]مجلس نمایندگان امروز به سرکوب بانک‌هایی که پول مواد مخدر را می‌شویید، رای داد
[ترجمه ترگمان]مجلس امروز به کاهش بانک هایی که پول مواد مخدر را پولشویی می کنند رای دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The police decided to crack down on drug addicts.
[ترجمه حمید خسروی] پلیس تصمیم به سخت گیری درباره اعتیاد گرفت.
|
[ترجمه گوگل]پلیس تصمیم گرفت با معتادان به مواد مخدر برخورد کند
[ترجمه ترگمان]پلیس تصمیم گرفت تا معتاد به مواد مخدر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Police have launched a campaign to crack down on drug dealers.
[ترجمه گوگل]پلیس کمپینی را برای سرکوب فروشندگان مواد مخدر راه اندازی کرده است
[ترجمه ترگمان]پلیس کمپینی برای مقابله با قاچاق مواد مخدر راه اندازی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The government's response to mounting criticism was to crack down on the principal advocates of reform.
[ترجمه گوگل]پاسخ دولت به انتقادات فزاینده، سرکوب حامیان اصلی اصلاحات بود
[ترجمه ترگمان]واکنش دولت به افزایش انتقادات، مخالفت با حامیان اصلی اصلاحات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Athletics Federation plans to crack down on drug and steroid abuse by athletes.
[ترجمه گوگل]فدراسیون دو و میدانی قصد دارد با سوء مصرف مواد مخدر و استروئید توسط ورزشکاران مقابله کند
[ترجمه ترگمان]فدراسیون ورزش قصد دارد تا بر روی سو مصرف دارو و استرویید از سوی ورزش کاران مبارزه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The authorities have been reluctant to crack down on pachinko for other reasons as well.
[ترجمه گوگل]مقامات به دلایل دیگر نیز تمایلی به سرکوب پاچینکو ندارند
[ترجمه ترگمان]مقامات به دلایل دیگری نیز تمایلی به سختگیری نسبت به pachinko نداشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. City authorities were quick to crack down on the rioters.
[ترجمه گوگل]مقامات شهر به سرعت با اغتشاشگران برخورد کردند
[ترجمه ترگمان]مقامات شهر به سرعت به شورشیان حمله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We have to crack down on software pirates.
[ترجمه گوگل]ما باید دزدان دریایی نرم افزار را سرکوب کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید به خاطر دزدان دریایی کار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is too late to crack down on the oligarchs or seize their ill-gotten gains.
[ترجمه گوگل]برای سرکوب الیگارشی ها یا تصاحب دستاوردهای نامناسب آنها خیلی دیر شده است
[ترجمه ترگمان]خیلی دیر است که با the برخورد کنیم و یا دستاوردهای ill را بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Synod members were under pressure to crack down on gay clergy, who were portrayed as leading lives of wild abandon!
[ترجمه گوگل]اعضای انجمن برای سرکوب روحانیون همجنسگرا که به عنوان زندگی رها شده وحشی معرفی می شدند تحت فشار قرار گرفتند!
[ترجمه ترگمان]اعضای شورای کلیسا تحت فشار بودند تا روحانیان همجنس گرا را ترک کنند که به عنوان زندگی های سرشار از حیات وحش به تصویر کشیده می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• suppress, take severe measures against

پیشنهاد کاربران

مقابله شدید کردن با/ یک فعل عبارتی که به معنای اتخاذ تدابیر سخت یا شدید برای متوقف کردن یا کنترل فعالیت های غیرقانونی، مضر یا نامطلوب است. این اقدام معمولاً شامل اجرای قوانین، مقررات یا قوانین به شکلی تهاجمی تر یا متمرکزتر می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

مترادف: Enforce, suppress, clamp down, curb, impose control.
مثال؛
"The government decided to crack down on corruption after several high - profile scandals. "
"Authorities are cracking down on illegal street racing to improve public safety. "
"Schools are cracking down on bullying to create a safer environment for students. "
کاربرد: معمولاً در زمینه های رسمی و غیررسمی برای توصیف اقدامات قاطعانه توسط مقامات یا سازمان ها برای حل یک مشکل استفاده می شود.

اقدامات سخت گیرانه انجام دادم
سرکوب کردن
با جدیت برخورد کردن
قلمچی شهریور
بگیروببند کردن، سرِ [مجرمان] خراب شدن
سخت گیری بیشتری اعمال کردن
جدی برخورد کردن
سرکوب کردن
ﺳﺮﻛﻮﺏ ﻛﺮﺩﻥ
سخت گیری بیشتر
اقدامات سخت گیرانه تری انجام دادن

بپرس