crabwise

جمله های نمونه

1. I moved crabwise along the edge of the cliff.
[ترجمه گوگل]به صورت خرچنگی در امتداد لبه صخره حرکت کردم
[ترجمه ترگمان]در امتداد لبه صخره حرکت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He had sidled up to it crabwise but to his surprise Tory Central Office had welcomed him.
[ترجمه گوگل]او به طور خرچنگی به آن توجه کرده بود، اما در کمال تعجب دفتر مرکزی محافظه‌کاران از او استقبال کرده بود
[ترجمه ترگمان]او پاورچین پاورچین به آنجا رفت، اما دفتر مرکزی حزب محافظه کار از او استقبال کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If you forget, the helicopter will resume flying crabwise and give you a fairly gentle reminder.
[ترجمه گوگل]اگر فراموش کردید، هلیکوپتر پرواز به صورت خرچنگی را از سر می گیرد و یادآوری نسبتاً ملایمی به شما می دهد
[ترجمه ترگمان]اگر فراموش کنید، هلیکوپتر crabwise پرنده را ازسر می گیرد و یک یادآور نسبتا آرام به شما می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. John Smith is still moving crabwise towards modernity.
[ترجمه گوگل]جان اسمیت هنوز هم به سمت مدرنیته حرکت می کند
[ترجمه ترگمان]جان اسمیت هنوز در حال حرکت به سمت مدرنیته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Kenny, struggling with too many chairs, moved crabwise towards the door.
[ترجمه گوگل]کنی که با صندلی های زیاد دست و پنجه نرم می کرد، به صورت خرچنگی به سمت در حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]کنی که با صندلی زیادی تقلا می کرد به طرف در حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The plane staggered and refused to fly straight; it lurched crabwise out of one shell-blast and into another.
[ترجمه گوگل]هواپیما تلوتلو خورد و از پرواز مستقیم خودداری کرد آن را به صورت خرچنگ از یک انفجار پوسته به دیگری پرتاب شد
[ترجمه ترگمان]هواپیما تل و تل و تل و خوران از پرواز در آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As an actor he had his own peculiar way of walking crabwise across a stage.
[ترجمه گوگل]او به‌عنوان یک بازیگر، راه‌های عجیب و غریب خود را برای راه رفتن خرچنگی روی صحنه داشت
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک بازیگر شیوه خاص خود را برای قدم زدن در آن سوی صحنه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. By 10th grade, I’d developed a Quasimodo-like posture and crabwise walk, hoping to escape being teased as a “brain” or a “chink,” and then finding being ignored almost equally painful.
[ترجمه گوگل]تا کلاس دهم، وضعیتی شبیه به شبه‌مودو و راه رفتن خرچنگی پیدا کردم، به این امید که از اذیت شدن به‌عنوان «مغز» یا «چروک» فرار کنم، و سپس نادیده‌گرفتن را تقریباً به همان اندازه دردناک بدانم
[ترجمه ترگمان]در دهم، من یک ژست Quasimodo مانند و crabwise را ایجاد کرده بودم، به امید اینکه به عنوان \"مغز\" یا \"شکاف\" اذیت شوم، و بعد متوجه شدم که تقریبا به همان اندازه دردناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• sideways, slanting toward one side; in a carefully indirect manner
in a carefully indirect manner; sideways
if you move crabwise, you move sideways.

پیشنهاد کاربران

این کلمه هم صفت است و هم نقش دستوری قید را دارد:
Crabwise /ˈkr�bˌwaɪz/ ( adj, adv ) – meaning:
( of motion ) sideways; like a crab
به پهلو؛ خرچنگ مانند
Example 1 👇
Supermarket trolleys that only go crabwise are on my nerve. ( adv )
...
[مشاهده متن کامل]

چرخ دستی های سوپرمارکت که فقط به پهلو ( به صورت خرچنگی ) حرکت می کنند، من را عصبی می کنند.
Example 2 👇
He took crabwise steps. ( adj )
او گام هایی خرچنگ وار ( به پهلو ) برمی داشت.

منابع• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/crabwise