crabby

/ˈkræbi//ˈkræbi/

معنی: پیچیده، خرچنگ مانند
معانی دیگر: بدخلق، بدعنق، اخمو، بدقلق، ترشرو، چنگارخوی، کژخوی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: crabbier, crabbiest
مشتقات: crabbily (adv.), crabbiness (n.)
• : تعریف: somewhat irritable; bad-tempered.
مترادف: grouchy
متضاد: affable
مشابه: bilious, cantankerous, irritable, peevish, testy

- Why are you so crabby this morning--didn't you get any sleep?
[ترجمه گوگل] چرا امروز صبح انقدر خرچنگ شدی - نخوابیدی؟
[ترجمه ترگمان] - چرا امروز این قدر crabby؟ - هیچ نخوابیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. when he is hungry he becomes very crabby
گرسنه که هست خیلی بدخلقی می کند.

2. You're a bit crabby this morning.
[ترجمه رامتین رحیمی] امروز صبح کمی بداخلاق هستی
|
[ترجمه گوگل]شما امروز صبح کمی خرچنگ هستید
[ترجمه ترگمان]امروز صبح کمی crabby
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You're very crabby today. What's upset you?
[ترجمه گوگل]تو امروز خیلی خرچنگ هستی چه چیزی شما را ناراحت کرده است؟
[ترجمه ترگمان]امروز خیلی crabby چی ناراحتت کرده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He's very crabby right now because he has a bad tooth.
[ترجمه گوگل]الان خیلی خرچنگه چون دندونش خرابه
[ترجمه ترگمان]اون الان خیلی crabby چون دندون های بدی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Without Bynum and with a crabby Lamar Odom, what was Bryant going to do?
[ترجمه گوگل]بدون باینام و با لامار اودوم خرچنگ، برایانت قرار بود چه کار کند؟
[ترجمه ترگمان]بعد از Bynum و with crabby، برایانت چه خواهد کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You are being crabby! Snap out of your bad mood!
[ترجمه گوگل]تو خرچنگ میشی! از حال بد خود خلاص شوید!
[ترجمه ترگمان]شما crabby! ! از این حال و حوصله ت - - ت - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. My devotion to Crabby touched my companions.
[ترجمه گوگل]ارادت من به کرابی، همراهانم را تحت تأثیر قرار داد
[ترجمه ترگمان]وفاداری من به Crabby به همراهان من دست زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Where are you, Little Crabby, you shrewd little thing?
[ترجمه گوگل]کجایی، خرچنگ کوچولو، ای کوچولوی زیرک؟
[ترجمه ترگمان]کجایی، کوچولو؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. My wife is crabby. It must be that time of the Month.
[ترجمه گوگل]همسر من خرچنگ است باید آن زمان از ماه باشد
[ترجمه ترگمان]زن من crabby باید زمان ماه باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But it had to eat to live. Little Crabby only ate living things.
[ترجمه گوگل]اما برای زندگی باید غذا می خورد کرابی کوچک فقط موجودات زنده را می خورد
[ترجمه ترگمان]اما باید غذا می خورد تا زنده بماند اون Crabby فقط چیزای زنده رو خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Do you mean Little Crabby?
[ترجمه گوگل]منظورت خرچنگ کوچولو هست؟
[ترجمه ترگمان]منظورت Do؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Without a happy and secure nest, you feel more than a little crabby.
[ترجمه گوگل]بدون یک لانه شاد و امن، شما بیش از کمی خرچنگ احساس می کنید
[ترجمه ترگمان]تو بدون یک لانه شاد و ایمن، احساس بیشتری نسبت به a می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I wish you a safe journey through the world, Little Crabby.
[ترجمه گوگل]خرچنگ کوچولو برایت سفری امن در سراسر دنیا آرزو می کنم
[ترجمه ترگمان]یه سفر امن تو دنیا برات آرزو می کنم، Crabby کوچولو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Lack of vitamin C, which affects noradrenaline levels, can make you crabby!
[ترجمه گوگل]کمبود ویتامین C، که بر سطح نورآدرنالین تأثیر می گذارد، می تواند شما را خرچنگ کند!
[ترجمه ترگمان]عدم حضور ویتامین C که میزان نور در میزان نور را تحت تاثیر قرار می دهد، می تواند شما را crabby کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیچیده (صفت)
abstruse, complex, intricate, wrapped, twisted, involved, knotty, sigmoid, indirect, crooked, rolled, obscurant, wreathy, recondite, crabby, crimpy, unintelligible, revolute, verticillate

خرچنگ مانند (صفت)
crabby

انگلیسی به انگلیسی

• grouchy, grumpy, quarrelsome, irritable
someone who is crabby is bad-tempered and unpleasant to people.

پیشنهاد کاربران

مثال؛
I try to avoid talking to my crabby neighbor in the morning.
A person might say, “My boss is always crabby on Mondays. ”
Another might comment, “Don’t bother him, he’s in a crabby mood today. ”
باهانه گیر/زود رنج/تحریک پذیر
گند دماغ
عصبی، بدخلق،
If you're in a really bad or irritable mood, you can say you're crabby.
Some unpleasant, bad - tempered people seem to be crabby all the time, while others just become crabby when they're stuck in rush hour traffic. You might decide that the sound of kids yelling and laughing makes you too crabby to be a good elementary school teacher
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس