crabbed

/ˈkræbd//kræbd/

معنی: ترشرو، کج خلق، تند مزاج
معانی دیگر: بدعنق، بدخلق، بدقلق، اخمو، زود خشم، کژخوی، (خط) ناخوانا، خرچنگ قورباغه، درهم و برهم، دشوار، بغرنج، سخت آموز، عبوس

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: crabbedly (adv.), crabbedness (n.)
(1) تعریف: irritable or ill-tempered; grouchy.
مشابه: dour

(2) تعریف: cramped and illegible, as handwriting.

جمله های نمونه

1. crabbed handwriting
خط کج و کوله

2. the crabbed complexities of modern engines
پیچیدگی های گیج کننده ی موتورهای جدید

3. old age has crabbed his nature
پیری او را کج خلق کرده است.

4. his teacher was a crabbed old man
معلم او مردی پیر و بدخلق بود.

5. Broadside winds crabbed the boat close to the riverbank.
[ترجمه گوگل]بادهای گسترده قایق را به ساحل رودخانه نزدیک کرد
[ترجمه ترگمان]باده ای broadside در قایق نزدیک ساحل رودخانه پیچیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His crabbed handwriting covered both sides of the page.
[ترجمه گوگل]دست خط خرچنگ او دو طرف صفحه را پوشانده بود
[ترجمه ترگمان]خط پیچیده او هر دو طرف صفحه را پوشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The crabbed, patient experimenting of these Arab alchemists spread into the Christian world.
[ترجمه گوگل]آزمایش های خرچنگ و صبورانه این کیمیاگران عرب به دنیای مسیحیت گسترش یافت
[ترجمه ترگمان]The، آزمایش بیمار درباره این کیمیاگران عرب، به دنیای مسیحیت گسترش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A crabbed knot must have a crabbed wedge.
[ترجمه گوگل]یک گره خرچنگ باید گوه خرچنگی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]یک گره پیچیده باید از هم جدا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Old age had crabbed my nature.
[ترجمه گوگل]پیری طبیعت من را خرچنگ کرده بود
[ترجمه ترگمان]پیری nature پیچیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He met a crabbed, cantankerous director.
[ترجمه گوگل]او با یک کارگردان خرچنگ و خرچنگ آشنا شد
[ترجمه ترگمان]او با یک کارگردان بدخلق و بدخلق آشنا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His mature composi tions are generally considered the more cerebral and crabbed.
[ترجمه گوگل]ترکیبات بالغ او به طور کلی مغزی تر و خرچنگ تر در نظر گرفته می شوند
[ترجمه ترگمان]شرایط mature به طور کلی the و crabbed در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. King in Fujian Province went through the transformation of the early Ahriman image of the ape to the crabbed deity image of The. Monkey. King.
[ترجمه گوگل]پادشاه در استان فوجیان از طریق تبدیل تصویر اهریمن اولیه از میمون به تصویر خدای خرچنگ The میمون پادشاه
[ترجمه ترگمان]پادشاه در استان فوجیان از طریق تبدیل تصویر ahriman از میمون به تصویر deity crabbed از The عبور کرد میمون پادشاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترشرو (صفت)
acid, vinegary, angry, grumpy, moody, morose, sullen, petulant, crabbed, dogged, gloomy, sulky, ill-humored, chuffy, rusty, mulish, gruff, huffy, humpy, pettish, huffish, ill-humoured, ill-natured, snuffy, vinegarish

کج خلق (صفت)
morose, sullen, petulant, acidulous, testy, irritable, crabbed, peevish, thwart, fractious, tedious, querulous, techy, snappish, hoity-toity, waspish, snarly, splenetic, tetchy

تند مزاج (صفت)
irritable, crabbed, peevish, hot, touchy, quick-tempered

انگلیسی به انگلیسی

• irritable, grouchy; hard to understand; illegible
crabbed handwriting is handwriting that is squashed together and hard to read.
crabbed means the same as crabby; an old-fashioned use.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Difficult to read or understand; peevish 😠
🔍 مترادف: Peevish
✅ مثال: His crabbed response to my question made me regret asking him.

بپرس