cowlick

/ˈkaʊˌlɪk//ˈkaʊlɪk/

(موی سر) ناخواب (زلف یا طره ی مو که درست نمی خوابد حتی پس از شانه زدن)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small, protruding section of hair that grows in a whorl or at a different angle than the rest.

جمله های نمونه

1. First, the cowlick had miraculously disappeared.
[ترجمه گوگل]اول، گاو به طرز معجزه آسایی ناپدید شده بود
[ترجمه ترگمان]اول، به طور معجزه آسایی ناپدید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He still wears a sailor suit, the cowlick at his hairline gives his forelock a life of its own.
[ترجمه گوگل]او هنوز کت و شلوار ملوانی می پوشد، غلاف روی خط موی سرش زندگی خودش را به پیشانی او می بخشد
[ترجمه ترگمان]او هنوز لباس ملاحی می پوشد، cowlick بالای خط موی او برای کاکلش زندگی خودش را به دست اورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I can't brush this dumb cowlick down.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم این گاو گاو گنگ را از بین ببرم
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم اون مو کوتاه رو شونه خالی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His hair was cut short with a cowlick dropping over at the front, like a freakster.
[ترجمه گوگل]موهایش را کوتاه کرده بود با غلغله‌ای که از جلو می‌افتاد، مثل یک دیوانه
[ترجمه ترگمان]موهایش کمی کوتاه شده بود و موهایش کمی در جلو خم شده بود، درست مثل a
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Fact: That cowlick is part of you, like your height and your sense of humor.
[ترجمه گوگل]واقعیت: آن گاوچران بخشی از وجود شماست، مانند قد و حس شوخ طبعی شما
[ترجمه ترگمان]واقعیت: آن cowlick بخشی از شما است، مانند قد شما و حس شوخ طبعی شما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A cowlick is often present at the crown, but can occur anywhere on the head where the growth direction forms a spiral pattern.
[ترجمه گوگل]گل گاو اغلب در قسمت تاج وجود دارد، اما می تواند در هر جایی از سر که جهت رشد یک الگوی مارپیچی را تشکیل می دهد، رخ دهد
[ترجمه ترگمان]A اغلب در تاج وجود دارد، اما می تواند در هر جایی روی سر اتفاق بیفتد که جهت رشد یک الگوی مارپیچ را شکل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A cowlick is that often annoying little sprig of hair that seems to grow in a different direction from everything else and just won't lie down.
[ترجمه گوگل]گل گاو آن شاخه کوچک موی آزاردهنده ای است که به نظر می رسد در جهتی متفاوت از هر چیز دیگری رشد می کند و دراز نمی کشد
[ترجمه ترگمان]A این است که اغلب یک شاخه کوچک از مو را آزار می دهد که به نظر می رسد در جهت دیگری از هر چیز دیگری رشد می کند و فقط دروغ نمی گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Controlling a cowlick, no matter where it is on the head, takes patience and a great haircut.
[ترجمه گوگل]کنترل یک چوب گاو، بدون توجه به جایی که روی سر باشد، به صبر و کوتاهی موی عالی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]کنترل یک cowlick، مهم نیست جایی که روی سر است، صبر داشته و موهای خود را کوتاه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As with any cowlick, cutting it off or leaving it long enough so the weight holds it down are two options.
[ترجمه گوگل]مانند هر چوب گاو، قطع کردن آن یا گذاشتن آن به اندازه کافی برای نگه داشتن وزن آن دو گزینه است
[ترجمه ترگمان]همانند هر cowlick، بریدن آن و یا ترک آن به اندازه کافی طولانی است، بنابراین وزن آن دو گزینه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To control a cowlick at the back of the head, you'll either need to leave the hair long enough so the weight of the hair holds it down or cut it short enough so it doesn't stick up in the first place.
[ترجمه گوگل]برای کنترل لکه گاوی در پشت سر، یا باید موها را به اندازه کافی بلند بگذارید تا وزن موها آن را نگه دارد یا آن را به اندازه کافی کوتاه کنید تا در وهله اول بلند نشوند
[ترجمه ترگمان]برای اینکه اون مو رو در پشت سر کنترل کنی، یا باید مو به اندازه کافی مو از مو جدا کنی تا وزن مو به اندازه کافی کوتاه باشه یا به اندازه کافی کوتاه نشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Had a Cowlick In Its Hair. . . And Didn't Pull a Face When Photographed.
[ترجمه گوگل]تا به حال یک گاوچران در موهای آن و هنگام عکاسی صورتش را نکشید
[ترجمه ترگمان]یک cowlick در موهایش وجود داشت و صورت او را وقتی که photographed بود عقب نکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Often a cowlick will pop up as a result of trying to style the hair against the growth pattern and simply brushing the hair in the opposite direction can fix the problem.
[ترجمه گوگل]غالباً در نتیجه تلاش برای حالت دادن به موها بر خلاف الگوی رشد و برس کشیدن موها در جهت مخالف، می‌تواند مشکل را برطرف کند، یک قلاب گاو ظاهر می‌شود
[ترجمه ترگمان]اغلب یک cowlick به عنوان نتیجه تلاش برای سبک کردن مو بر روی الگوی رشد ظاهر می شود و به سادگی مو را در جهت مخالف تکان می دهد و می تواند مشکل را حل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It Had No Opinion About Anything It Had No Habits, It Often Sat Cross-Legged, Took Off Running. . . Had a Cowlick In Its Hair. . . And Didn't Pull a Face When Photographed.
[ترجمه گوگل]در مورد چیزی که هیچ عادتی نداشت نظری نداشت، اغلب به صورت ضربدری می‌نشست، می‌دوید تا به حال یک گاوچران در موهای آن و هنگام عکاسی صورتش را نکشید
[ترجمه ترگمان]هیچ نظری درباره هر چیزی که عادت نداشت نداشت معمولا ست Cross - Legged، توک توک - a، در موهایش وجود داشت و وقتی عکاسی شده بود یک چهره را کنار نکشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• tuft of hair which grows in a different direction from the rest of the hair

پیشنهاد کاربران

دسته ای از موها که خلاف سایر موها می ایستد ( به اصطلاح میگیم موهاش شکسته )

بپرس