1. cowardly officers were downgraded
افسران ترسو تنزل رتبه یافتند.
2. a cowardly act
یک عمل بزدلانه
3. a cowardly general
یک ژنرال بزدل
4. the brave die only once, the cowardly a thousand times!
آدم دلیر فقط یکبار می میرد - آدم ترسو هزار بار!
5. he will go down in history as a cowardly commander
تاریخ از او به عنوان یک فرمانده ترسو یاد خواهد کرد.
6. A courageous foe is better than a cowardly friend.
[ترجمه گوگل]یک دشمن شجاع بهتر از یک دوست ترسو است
[ترجمه ترگمان]یک دشمن شجاع بهتر از یک دوست ترسو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Tears apart from cowardly should not representative of anything outside.
[ترجمه گوگل]اشک جدا از ترسو نباید نماینده چیزی بیرون باشد
[ترجمه ترگمان]اشک های ناشی از بزدلانه نباید نماینده چیزی خارج از آن باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Cowardly people will only come to a standstill, recklessly person can lead to Shaoshen, only the real brave man to carry the world before one.
[ترجمه گوگل]افراد ترسو فقط به بن بست می رسند، آدم بی پروا می تواند به شائوشن منتهی شود، تنها مرد شجاع واقعی است که دنیا را پیشاپیش می برد
[ترجمه ترگمان]افراد ترسو نه تنها به بن بست خواهند رسید، و هر کسی می تواند به Shaoshen رهبری کند، تنها مرد شجاع واقعی است که دنیا را پیش از یک نفر حمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This was a particularly brutal and cowardly attack.
[ترجمه گوگل]این حمله به خصوص وحشیانه و بزدلانه بود
[ترجمه ترگمان]این یک حمله وحشیانه و وحشیانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He despised himself for being so cowardly.
[ترجمه گوگل]خودش را به خاطر ترسو بودنش تحقیر کرد
[ترجمه ترگمان]خود را به خاطر این بزدلی حقیر می شمرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They are guilty of a cowardly failure to address the problem.
[ترجمه گوگل]آنها به خاطر یک شکست بزدلانه در رسیدگی به مشکل مقصر هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها به خاطر شکست بزدلانه ای برای رسیدگی به این مشکل مقصر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. There's something cowardly and ignoble about such an attitude.
[ترجمه گوگل]چیزی بزدلانه و حقیر در چنین نگرش وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یه چیز ترسو و فرومایه در این مورد وجود داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It was cowardly of you not to admit your mistake.
[ترجمه گوگل]بزدلی بود که اشتباهت را قبول نکردی
[ترجمه ترگمان]ترس از تو بود که به اشتباه خود اعتراف نکنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This was a cowardly thing to do.
15. He was weak, cowardly and treacherous.
16. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. This cowardly and servile Nizan-Pluvinage was ready to lick the dust to deceive the intended victims of his spying.
[ترجمه گوگل]این نیزان پلویناژ ترسو و نوکر آماده لیسیدن غبار برای فریب قربانیان مورد نظر جاسوسی خود بود
[ترجمه ترگمان]این بزدلی و servile، آماده بود تا گرد و خاک خود را لیس بزند تا قربانی جاسوسی او را فریب دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید