• (1)تعریف: concealed or done in secret. • مترادف: concealed, hidden, secret • متضاد: overt, public • مشابه: clandestine, invisible, surreptitious, undercover
- The government has been carrying out covert operations in the region for several years.
[ترجمه گوگل] چندین سال است که دولت در این منطقه عملیات مخفیانه انجام می دهد [ترجمه ترگمان] دولت چندین سال است که عملیات مخفیانه ای را در این منطقه انجام داده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )مشتقات: covertly (adv.), covertness (n.)
• : تعریف: a hiding place or covered shelter, esp. a thicket or other natural place for wildlife. • مترادف: den, lair, sanctuary • مشابه: nest, refuge
جمله های نمونه
1. covert operations
عملیات مخفی
2. covert threat
تهدید نهانی
3. Religion is often made the covert of crime.
[ترجمه شان] مذهب غالبا به عنوان مامنی ( پناهگاهی ) در برابر جنایات به شمار میرود .
|
[ترجمه آشیل، یادگار تروا] دین اغلب اوقات به سرپوشی برای جرم بدل می شود
|
[ترجمه گوگل]مذهب اغلب به عنوان سرپوش جنایت ساخته می شود [ترجمه ترگمان]مذهب اغلب این جنایت را پنهان می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They have been supplying covert military aid to the rebels.
[ترجمه گوگل]آنها به شورشیان کمک های نظامی مخفیانه می رساندند [ترجمه ترگمان]آن ها کمک های نظامی پنهانی به شورشیان را تامین کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The government was accused of covert military operations against the regime.
[ترجمه گوگل]دولت متهم به عملیات نظامی مخفی علیه رژیم بود [ترجمه ترگمان]دولت به عملیات نظامی پنهانی علیه این رژیم متهم شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Every measure, both overt and covert, is being taken against terrorists.
[ترجمه Sherri] هر اقدامی، آشکار و پنهان علیه تروریست در حال انجام است
|
[ترجمه گوگل]هر اقدامی، چه آشکار و چه پنهان، علیه تروریست ها انجام می شود [ترجمه ترگمان]هر اقدامی، هم مخفیانه و هم مخفی، علیه تروریست ها صورت می گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Thoughtful, well-reasoned covert action, lawfully reported to Congress, can be a tremendous foreign-policy instrument for a president.
[ترجمه گوگل]اقدام مخفی متفکرانه و مستدل، که به طور قانونی به کنگره گزارش شده است، می تواند ابزار سیاست خارجی فوق العاده ای برای یک رئیس جمهور باشد [ترجمه ترگمان]Thoughtful، یک اقدام پنهان منطقی که به طور قانونی به کنگره گزارش می شود، می تواند یک ابزار سیاست خارجی فوق العاده برای یک رئیس جمهور باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The covert activities of secret service and conspiracy theories entered the apparently benign. neutral world of the art museum.
[ترجمه گوگل]فعالیت های مخفی سرویس های مخفی و تئوری های توطئه به ظاهر خوش خیم وارد شد دنیای خنثی موزه هنر [ترجمه ترگمان]فعالیت های پنهانی خدمات مخفی و تئوری های توطئه به ظاهر بی خطر و بی خطر، وارد شدند دنیای بی طرف موزه هنر [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He stole covert glances at her across the table.
[ترجمه گوگل]نگاه های مخفیانه ای به او از روی میز دزدید [ترجمه ترگمان]او نگاهی مخفیانه به او روی میز انداخت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. None of them had been trained in covert operations other than when dealing with criminals.
[ترجمه گوگل]هیچ یک از آنها در عملیات های مخفی به جز برخورد با مجرمان آموزش ندیده بودند [ترجمه ترگمان]هیچ یک از آن ها در عملیات مخفی به غیر از برخورد با جنایتکاران آموزش دیده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A., when hundreds of covert jumps were carried out from the unfinished skeletons of office towers on Bunker Hill.
[ترجمه گوگل]الف, هنگامی که صدها پرش مخفیانه از اسکلت های ناتمام برج های اداری در تپه بنکر انجام شد [ترجمه ترگمان]پاسخ: زمانی که صدها پرش سری از اسکلت نیمه تمام برج های اداری در Bunker هیل انجام شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Though sometimes overt, racism is usually covert, but is deeply ingrained in professional and institutional practices.
[ترجمه گوگل]نژادپرستی اگرچه گاهی آشکار است، اما معمولاً پنهان است، اما عمیقاً در شیوه های حرفه ای و نهادی ریشه دوانده است [ترجمه ترگمان]اگر چه گاهی به صورت آشکار، نژاد پرستی معمولا مخفی است، اما عمیقا در فعالیت های حرفه ای و سازمانی ریشه دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Usually it is covert and can only be diagnosed by specifically measuring blood lipids.
[ترجمه گوگل]معمولاً مخفی است و فقط با اندازه گیری خاص لیپیدهای خون قابل تشخیص است [ترجمه ترگمان]معمولا این پنهان است و تنها می توان آن را به طور ویژه با اندازه گیری چربی های خونی تشخیص داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. But the covert groupings have had their undercover work rumbled by loyalists.
[ترجمه گوگل]اما گروههای مخفی کار مخفی آنها توسط وفاداران غوغا شده است [ترجمه ترگمان]اما گروه تجسس مخفیانه کار مخفیانه آن ها را انجام داده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• thicket providing cover for game (hunting) secret, hidden something that is covert is secret or hidden; a formal word.
پیشنهاد کاربران
✍ توضیح: Hidden or secret, not openly displayed 🕵️♂️🔒 🔍 مترادف: Secret ✅ مثال: The spy's covert operations were crucial to the success of the mission.
Covert متضاد Overt است. Covert یعنی سِرّی و ناپیدا. overt هم یعنی هویدا، پنهان و چیزی که به آسانی دیده میشود.