cover up


1- کاملا پوشاندن، (در چیزی) پیچیدن 2- نهان کردن، (جنایت یا فساد و غیره را) سرپوش گذاشتن، افشا نکردن 3- نهان سازی، لاپوشانی، نهان سازی، سرپوش گذاری (هر کار بد یا منظور بد)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: cover-ups, coverups
• : تعریف: an action or scheme to conceal something, esp. a misdeed or scandal.

جمله های نمونه

1. the government's coverup of the scandal
سرپوش گذاری دولت روی آن افتضاح

2. It's cold and you should cover up warmly.
[ترجمه mohamadda333] هوا سرد و تا باید خودت به گرمی بپوشونی منظور با لباس گرم خودت بپوشونی
|
[ترجمه شان] هوا سرد است، و شما باید خودتان را گرم نگهدارید ( خود را با لباس گرم کاملا بپوشانید ) .
|
[ترجمه گوگل]هوا سرد است و باید گرم بپوشانید
[ترجمه ترگمان]هوا سرده و تو باید به گرمی سرپوش بذاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The company tried to cover up its employment of illegal immigrants.
[ترجمه گوگل]این شرکت سعی کرد اشتغال مهاجران غیرقانونی خود را پنهان کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت تلاش کرد تا استخدام مهاجران غیرقانونی را پوشش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She used dried leaves and twigs to cover up the hole.
[ترجمه گوگل]او از برگ ها و شاخه های خشک شده برای پوشاندن سوراخ استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]او از برگ های خشک و شاخه های خشک استفاده می کرد تا سوراخ را بپوشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They possibly falsified the results to cover up the inadequacies of their theory.
[ترجمه گوگل]آنها احتمالاً نتایج را جعل کرده اند تا نارسایی های نظریه خود را بپوشانند
[ترجمه ترگمان]آن ها احتمالا نتایج تیوری خود را تحریف کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The government's attempts to cover up the scandal failed.
[ترجمه گوگل]تلاش های دولت برای سرپوش گذاشتن بر این رسوایی ناکام ماند
[ترجمه ترگمان]تلاش های دولت برای سرپوش گذاشتن بر این رسوایی شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She laughed to cover up her feeling of awkwardness.
[ترجمه گوگل]او خندید تا احساس ناخوشایندی خود را بپوشاند
[ترجمه ترگمان]در حالی که احساس ناراحتی می کرد، خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She tried to cover up her guilt by lying.
[ترجمه شان] او کوشید تقصیرش را با گفتن دروغ ، بپوشاند.
|
[ترجمه گوگل]او سعی کرد با دروغ گفتن گناه خود را بپوشاند
[ترجمه ترگمان]اون سعی کرد با دروغ گفتن گناهش رو بپوشونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I tried to cover up for him, but without success.
[ترجمه گوگل]سعی کردم او را بپوشانم اما موفق نشدم
[ترجمه ترگمان]سعی کردم مواظبش باشم، اما موفق نشدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Make sure you cover up before going out in the sun.
[ترجمه گوگل]حتما قبل از بیرون رفتن در مقابل آفتاب بپوشید
[ترجمه ترگمان]مطمئن شو که قبل از بیرون رفتن زیر آفتاب خودت رو پوشش بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He tried to cover up his mistakes but in vain.
[ترجمه گوگل]سعی کرد اشتباهاتش را بپوشاند اما بی فایده بود
[ترجمه ترگمان]سعی می کرد اشتباه ات خود را مخفی نگه دارد، اما بی فایده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The government is trying to cover up the scandal.
[ترجمه گوگل]دولت سعی دارد این رسوایی را سرپوش بگذارد
[ترجمه ترگمان]دولت می کوشد تا این رسوایی را پوشش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He suspects there's a conspiracy to cover up the crime.
[ترجمه گوگل]او مشکوک است که توطئه ای برای سرپوش گذاشتن بر جنایت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اون فکر می کنه که یه توطئه برای مخفی کردن این جنایت وجود داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The authorities were able to cover up what really happened at the incident.
[ترجمه گوگل]مقامات توانستند آنچه را که واقعاً در این حادثه رخ داده است، پنهان کنند
[ترجمه ترگمان]مقامات توانستند آنچه که در این حادثه رخ داد را پوشش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] سرپوش نهادن، پنهان کردن، مخفی کردن، پنهانکاری

انگلیسی به انگلیسی

• conceal the truth; hide from view, hide from knowledge
disguise, shield, cover for, blur; hide, conceal; cover something completely
act of assisting a wrongdoer to hide what he has done; act of covering over or covering up; loose article of clothing that is often worn over a bathing suit; skin-colored makeup that is applied to cover up a blemish (especially on the face)
a cover-up is an attempt to hide a crime or mistake.
something that hides or conceals; piece of clothing worn over another

پیشنهاد کاربران

با چیزی ، چیز دیگر رو کاملا پوشوندن.
مثلا در زمستون بدن رو با پتو کاملا cover up کنیم
پنهان کاری
[VERB]
COVER SOMETHING UP
or
COVER UP SOMETHING
- پنهان کردن شئ از طریق پوشاندن
- کاور کردن
- پوشاندن
- پوشش دادن
- در چیزی پیچیدن
- ( جهت قابل مشاهده نبودن ) لای چیزی دیگر پیچوندن/پوشوندن چیزی یا کسی
...
[مشاهده متن کامل]

- کاملاً پوشاندن و نهان کردن
1 ) If you cover something or someone up, you put something over them in order to protect or hide them.
- to cover something completely so that it cannot be seen
I hastily covered up the mess with a sheet.
💠 He fell asleep in the front room so I covered him up with a duvet.
💠 It had it repaired, it runs beautifully now.
Come on.
Come on.
What a mess! Good morning doctor.
I'd like to know if you've got any guts.
Can you take it out?
Outside the hospital?
Does it work?
Yes, I've tried it.
But we should cover it up so it can't be seen.
Careful, the handles caught.
پسر، تو دس از این موتور برنمیداری؟
بَ. . . تازه دادم درستش کردن، مث فشنگ میره ماشاالله.
خیلی خب. . . خیلی خب. .
بیا بابا. . . بیا. . بیا دِ. . .
اینجا چقدر آت - آشغال! سام علیکم آقای دکتر.
میخوام ببینم عُرضه یه کاری رو داری.
میتونی اینو از اینجا ببریش بیرون؟
بیرون مریض خونه؟
آره.
سالمه؟
آره، امتحانش کردم.
فقط بایست یه طوری ببریش کسی نبینه، میتونی!
آره خیالتون تخت باشه.
اما باس لای یه چیز - میزی بپیچیمش که اقلاً کسی نبینه.
بلندش کن. . بلندش کن. .
مواظب باش، دسته ش گیر کرد.
COVER SOMETHING UP
( جنایت یا فساد و غیره را ) لاپوشونی کردن - سرپوش گذاشتن - افشا نکردن
2 ) to stop people discovering the truth about something bad
- If you cover up something that you do not want people to know about, you hide the truth about it.
- ( disapproving ) to try to stop people from knowing the truth about a mistake, a crime, etc.
- to keep something unpleasant or illegal secret or hidden
💠 Opinion: The world cup shouldn't be used to cover - up Iran's human - rights abuses
💠 They knew they had done something terribly wrong and lied to cover it up
💠 The company tried to cover up its employment of illegal immigrants.
COVER YOURSELF UP
3 ) to put on clothes or more clothes
[NOUN]
cover - up
لاپوشانی - ماست مالی - پنهان کاری
1 ) A cover - up is an attempt, whether successful or not, to conceal evidence of wrongdoing, error, incompetence, or other embarrassing information.
- A cover - up is an attempt to hide a crime or mistake.
SYN: concealment - whitewash [informal]
- an attempt to keep blunders, crimes, etc. from being disclosed
- action that is taken to hide a mistake or illegal activity from the public
- an attempt to prevent the public from discovering information about a serious crime or mistake
- a usually concerted effort to keep an illegal or unethical act or situation from being made public
💠 Government sources denied there had been a deliberate cover - up.
💠 The general denied there'd been any cover - up.
💠 his garrulousness is a cover - up for insecurity
2 ) a device or stratagem for masking or concealing
3 ) US
- an outer garment, esp. for wearing over a swimsuit
- a loose outer garment

در مورد لباس :
روپوش
an attempt to prevent the public from discovering information about a serious crime or mistake
تلاش ( کردن ) برای جلوگیری از کشف اطلاعات عمومی در مورد یک جرم یا اشتباه جدی
به عنوان اسم؛ لاپوشانی، پنهان کاری
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
Allegations of a cover - up of the effects of pollution have been strongly denied.
The politician tried to cover up their involvement in the scandal.
A person might say, “I had to cover up my mistake at work to avoid getting in trouble. ”
In a crime investigation, detectives might uncover a cover - up to reveal the truth.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/cover-up
1 پوشاندن ، پوشش دادن
2 سرپوش گذاشتن ، مخفی کردن ، پنهان کردن ، لاپوشانی کردن
پنهان کردن
کشف کردن – پرده برداشتن - آشکار کردن.
لا پوشانی، ماستمالی کردن
لاپوشانی، پنهان کاری
پنهان کاری، پنهان سازی
پنهان کردن، مخفی کردن، جاساز کردن، صدای چیزی را در نیاوردن، ماستمالی کردن، ماله کشی کردن
to put clothes, blankets etc over yourself in order to protect or hide your body, or to keep yourself warm
مخفی کردن کارهای زشت و نادرست
مخفی کردن چیزی به منظور دیده نشدن آن
سرپوش گذاشتن_مخفی کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس