فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: covers, covering, covered
حالات: covers, covering, covered
• (1) تعریف: to put or spread something over or on, as for protection or concealment.
• مترادف: cloak, curtain, mask, shelter, veil
• متضاد: bare, denude, expose, open, uncover
• مشابه: bathe, bind, blanket, camouflage, canopy, cap, carpet, clothe, cloud, coat, conceal, envelop, face, lade, mantle, muffle, occult, secrete, shade, sheet, shroud, top, wrap
• مترادف: cloak, curtain, mask, shelter, veil
• متضاد: bare, denude, expose, open, uncover
• مشابه: bathe, bind, blanket, camouflage, canopy, cap, carpet, clothe, cloud, coat, conceal, envelop, face, lade, mantle, muffle, occult, secrete, shade, sheet, shroud, top, wrap
- She covered the sleeping child with a blanket.
[ترجمه علی محمدی] او پتویی روی کودک خفته کشید.|
[ترجمه گوگل] او کودک خواب را با پتو پوشاند[ترجمه ترگمان] کودک خفته را با پتو پوشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He covered the dish with some plastic wrap.
[ترجمه گوگل] روی ظرف را با مقداری پلاستیک پوشاند
[ترجمه ترگمان] بشقاب را با یک بسته پلاستیکی پوشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بشقاب را با یک بسته پلاستیکی پوشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to lie on the surface of.
• مترادف: blanket, carpet, cloak, mantle
• مشابه: coat, overlay
• مترادف: blanket, carpet, cloak, mantle
• مشابه: coat, overlay
- Snow covers the ground all winter.
[ترجمه ماندانا قدیانی] کل زمستان زمین پوشیده از برف می شود.|
[ترجمه T] برف کل زمستان زمین را می پوشاند.|
[ترجمه علی محمدی] برف در طول زمستان زمین را می پوشاند.|
[ترجمه M] در کل زمستان همه زمین از برف پوشیده میشود|
[ترجمه گوگل] برف تمام زمستان زمین را می پوشاند[ترجمه ترگمان] برف سراسر زمستان را می پوشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Their faces were covered with dirt.
[ترجمه گوگل] صورتشان پر از خاک بود
[ترجمه ترگمان] صورتشان از کثافت پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] صورتشان از کثافت پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The sheets were covered in blood.
[ترجمه گوگل] ملحفه ها غرق خون بود
[ترجمه ترگمان] ملافه ها را با خون پوشانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ملافه ها را با خون پوشانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to protect from possible loss; insure.
• مترادف: insure, protect
• مشابه: guard, insulate, safeguard, shield, underwrite
• مترادف: insure, protect
• مشابه: guard, insulate, safeguard, shield, underwrite
- My car is covered against theft.
[ترجمه اسحاقی] اتومبیل من بیمه سرقت شده است.|
[ترجمه گوگل] ماشین من در برابر سرقت پوشیده شده است[ترجمه ترگمان] ماشین من از دزدی پوشیده شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Our insurance covers us for damage caused by a collision.
[ترجمه گوگل] بیمه ما خسارت های ناشی از تصادف را پوشش می دهد
[ترجمه ترگمان] بیمه ما خسارات ناشی از برخورد را پوشش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بیمه ما خسارات ناشی از برخورد را پوشش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: to take responsibility for.
• مترادف: double for
• مشابه: go, relieve, replace, substitute
• مترادف: double for
• مشابه: go, relieve, replace, substitute
- Don't worry about the front desk; I can cover it for you.
[ترجمه گوگل] نگران میز پذیرش نباشید من می توانم آن را برای شما پوشش دهم
[ترجمه ترگمان] نگران میز پذیرش نباش، من می توانم آن را برای تو پنهان کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] نگران میز پذیرش نباش، من می توانم آن را برای تو پنهان کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (5) تعریف: to take into account; include.
• مترادف: comprise, contain, include
• مشابه: embrace, encompass, incorporate, subsume
• مترادف: comprise, contain, include
• مشابه: embrace, encompass, incorporate, subsume
- The book didn't cover enough topics.
[ترجمه گوگل] کتاب به اندازه کافی موضوعات را پوشش نمی داد
[ترجمه ترگمان] کتاب موضوعات کافی را پوشش نمی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کتاب موضوعات کافی را پوشش نمی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (6) تعریف: to pass over a certain distance; travel.
• مترادف: travel, traverse
• مشابه: do, log
• مترادف: travel, traverse
• مشابه: do, log
- We covered a thousand miles that summer.
[ترجمه گوگل] آن تابستان هزار مایل پیمودیم
[ترجمه ترگمان] اون تابستون هزار مایل رو پوشش دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون تابستون هزار مایل رو پوشش دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (7) تعریف: to gather or convey information about.
• مترادف: report
• مشابه: broadcast, investigate
• مترادف: report
• مشابه: broadcast, investigate
- I covered a story for the radio news.
[ترجمه گوگل] من یک مطلب را برای اخبار رادیو پوشش دادم
[ترجمه ترگمان] من یه داستان برای اخبار رادیو پخش کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من یه داستان برای اخبار رادیو پخش کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• (1) تعریف: (informal) to protect someone from punishment or censure by providing an excuse or alibi.
• مترادف: alibi
• مشابه: protect, shield
• مترادف: alibi
• مشابه: protect, shield
- He was sure his girlfriend would cover for him if the police asked any questions.
[ترجمه گوگل] او مطمئن بود که اگر پلیس سؤالی بپرسد، دوست دخترش او را پوشش خواهد داد
[ترجمه ترگمان] مطمئن بود که اگر پلیس سوالی بپرسد، دوست دخترش از او حمایت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مطمئن بود که اگر پلیس سوالی بپرسد، دوست دخترش از او حمایت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to substitute for an absent party.
• مترادف: substitute
• مشابه: pinch-hit
• مترادف: substitute
• مشابه: pinch-hit
- You take a break and I'll cover for you.
[ترجمه گوگل] شما استراحت کنید و من شما را پوشش می دهم
[ترجمه ترگمان] تو استراحت کن و من منتظرت خواهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تو استراحت کن و من منتظرت خواهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: coverable (adj.), covered (adj.), coverer (n.)
عبارات: take cover, under cover
مشتقات: coverable (adj.), covered (adj.), coverer (n.)
عبارات: take cover, under cover
• (1) تعریف: something laid over or on something else to give shelter, protection, or concealment.
• مترادف: cap, covering, lid, screen, shield, top
• مشابه: ambush, blanket, camouflage, case, coating, curtain, hood, layer, mantle, protection, shelter, shroud, tent, veil
• مترادف: cap, covering, lid, screen, shield, top
• مشابه: ambush, blanket, camouflage, case, coating, curtain, hood, layer, mantle, protection, shelter, shroud, tent, veil
- The paint dried up because you didn't put the cover back on.
[ترجمه گوگل] رنگ خشک شد زیرا کاور را دوباره روی آن قرار ندادید
[ترجمه ترگمان] رنگ آن خشک شد، چون the را روی آن نگذاشته بودی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] رنگ آن خشک شد، چون the را روی آن نگذاشته بودی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: that which conceals or protects someone or something from harm or punishment.
• مترادف: asylum, harbor, haven, refuge, sanctuary, shelter
• مشابه: port, protection
• مترادف: asylum, harbor, haven, refuge, sanctuary, shelter
• مشابه: port, protection
- We looked for cover during the storm.
[ترجمه گوگل] ما در طول طوفان به دنبال پوشش بودیم
[ترجمه ترگمان] ما در حین طوفان به دنبال پوشش می گشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ما در حین طوفان به دنبال پوشش می گشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: pretense or disguise.
• مترادف: disguise, fa�ade, mask, masquerade, pretense
• مشابه: alibi, camouflage, cloak, excuse, front, guise, pretext, screen, smoke screen
• مترادف: disguise, fa�ade, mask, masquerade, pretense
• مشابه: alibi, camouflage, cloak, excuse, front, guise, pretext, screen, smoke screen
- The business was a cover for unlawful activity.
[ترجمه گوگل] این تجارت پوششی برای فعالیت غیرقانونی بود
[ترجمه ترگمان] این کسب وکار پوششی برای فعالیت های غیرقانونی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این کسب وکار پوششی برای فعالیت های غیرقانونی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: a rendition of a song that was originally recorded and made popular by another artist or group.
• متضاد: original
• متضاد: original
- Our band was only playing covers at that time; we hadn't started writing our own material yet.
[ترجمه گوگل] گروه ما در آن زمان فقط کاور می نواخت ما هنوز شروع به نوشتن مطالب خود نکرده بودیم
[ترجمه ترگمان] گروه ما فقط در آن زمان فقط پوشش داشتند؛ هنوز شروع به نوشتن material نکرده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] گروه ما فقط در آن زمان فقط پوشش داشتند؛ هنوز شروع به نوشتن material نکرده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید