cove

/koʊv//kəʊv/

معنی: آدم، خلیج کوچک، خور، یارو، پناهگاه ساحلی دامنه کوه، شخص
معانی دیگر: شاخابه، شیل، گوشه یا فرو رفتگی یا حفره (مثلا بین چند صخره)، دره ی کوچک، گذرگاه، تنگ، (در جنگل) زمین بی درخت، (معماری - گچ بری یا تزئینات مشابه چوبی و سنگی و غیره به ویژه در اطراف طاق) تزیین مقعر، کاو آذین، (پیش آمدگی دیوار که لامپ های برق را می پوشاند) چراغ پوش، طاق کوژ، طاق ضربی، فرو رفتگی کاو داشتن، کاو شدن، قوسدار (یا مقعر) کردن یا شدن، (انگلیس - خودمانی) پسر، مرد، کاکا، n : ز، ادم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small recess in a shoreline; bay.
مشابه: bay

- Several small boats were anchored in the cove.
[ترجمه گوگل] چندین قایق کوچک در یارو لنگر انداخته بودند
[ترجمه ترگمان] چند قایق کوچک در خلیج لنگر انداخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: any sheltered recess, such as a cave or alcove.
مشابه: cave

- Let's go explore that cove.
[ترجمه گوگل] بیا بریم اون یارو رو کشف کنیم
[ترجمه ترگمان] بیا این خلیج را بررسی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a narrow passage, as through mountains or woods.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: coves, coving, coved
• : تعریف: to make into or become a cove.

جمله های نمونه

1. cove ceiling
سقف دارای گچ بری مقعر

2. (from) cover to cove
(کتاب و مجله و غیره) از آغاز تا پایان

3. The path dipped down to a sort of cove, and then it forked in two directions.
[ترجمه گوگل]مسیر به سمت یک یارو فرو رفت و سپس در دو جهت دوشاخه شد
[ترجمه ترگمان]کوره راه تا یک نوع خلیج کوچک فرو رفت و سپس دو طرف جاده را دو طرف کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The last fishing boats left the cove.
[ترجمه گوگل]آخرین قایق های ماهیگیری یارو را ترک کردند
[ترجمه ترگمان]آخرین قایق های ماهیگیری قایق را ترک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What a strange cove he is!
[ترجمه گوگل]او چه یارو عجیبی است!
[ترجمه ترگمان]چه موجود عجیبی است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sometimes we walked to the nearest cove.
[ترجمه گوگل]گاهی تا نزدیک ترین یارو پیاده می رفتیم
[ترجمه ترگمان]گاهی به نزدیک ترین خلیج کوچک راه می رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was squat and solid, in a cove, with outbuildings, some land and its own sandy bay.
[ترجمه گوگل]چمباتمه و محکم بود، در یک یارو، با ساختمان های بیرونی، مقداری زمین و خلیج شنی خودش
[ترجمه ترگمان]در یک خلیج کوچک، بزرگ و استوار بود، با outbuildings و چند تا زمین و یک خلیج شنی که در آن دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He's an odd-looking cove.
[ترجمه گوگل]او یک یارو عجیب و غریب است
[ترجمه ترگمان]او یک منظره عجیب و غریب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The harbour master at Million Cove said we must pay the £2 each to the National Trust.
[ترجمه گوگل]ارباب بندر در میلیون کوو گفت که ما باید هر کدام 2 پوند را به نشنال تراست بپردازیم
[ترجمه ترگمان]رئیس بندر در Million Cove گفت ما باید هر یک از این ۲ یورو به صندوق ملی اعتماد کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Farther down the cove hundreds of periwinkles move slowly over the black rocks, feeding on kelp.
[ترجمه گوگل]در پایین‌تر از یارو، صدها گل کوهی به آرامی روی صخره‌های سیاه حرکت می‌کنند و از کلپ تغذیه می‌کنند
[ترجمه ترگمان]کمی دورتر از خلیج، صدها periwinkles به آرامی بر فراز صخره های سیاه حرکت می کنند و on kelp را تغذیه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If there isn't a false cornice or cove, form one by painting a stripe or two immediately under the ceiling.
[ترجمه گوگل]اگر یک قرنیز یا یارو کاذب وجود ندارد، با رنگ آمیزی یک یا دو نوار بلافاصله در زیر سقف، یکی را درست کنید
[ترجمه ترگمان]اگر یک cornice یا cove دروغین وجود ندارد، یکی را با کشیدن یک خط راه راه و یا دو طرف دیگر زیر سقف پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sara was pleased with the cove.
[ترجمه گوگل]سارا از یارو راضی بود
[ترجمه ترگمان]سارا از این منظره راضی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Upending rocks in the muddy cove, I uncover fighting green crabs that rise up startled and scurry off into the muck.
[ترجمه گوگل]سنگ‌های سر به فلک کشیده در یاروی گل‌آلود، خرچنگ‌های سبز رنگی را کشف می‌کنم که مبهوت بالا می‌آیند و به داخل گل و لای می‌روند
[ترجمه ترگمان]صخره های upending در خلیج گل آلود ایجاد می کنند، با خرچنگ های سبز می جنگند که از جا بلند می شوند و سراسیمه به سوی کثافت می دوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I head for the cove to inspect the damage.
[ترجمه گوگل]من به سمت یارو می روم تا آسیب را بررسی کنم
[ترجمه ترگمان]سرم را به طرف خلیج کوچک دراز کردم تا آسیب را بررسی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His houseboat was anchored overnight in a cove at Lake Shasta.
[ترجمه گوگل]قایق خانه او یک شبه در خلیجی در دریاچه شستا لنگر انداخته بود
[ترجمه ترگمان]houseboat او یک شبه در یک خلیج در کنار دریاچه شاستا لنگر انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

آدم (اسم)
adam, man, person, one, fellow, bloke, cove, gink, homo

خلیج کوچک (اسم)
bay, inlet, cove, firth, bight, frith

خور (اسم)
bay, inlet, cove, firth, estuary, gulf

یارو (اسم)
party, fellow, bloke, personality, cove, gink, guy, varmint, sirrah

پناهگاه ساحلی دامنه کوه (اسم)
cove

شخص (اسم)
subject, figure, man, person, one, fellow, cove, gink, wight, guy, varmint, specimen, dude, individual, geezer, human

تخصصی

[آب و خاک] خلیج کوچک خور

انگلیسی به انگلیسی

• small bay, inlet; chap, fellow (slang)
make with an inward curve; arch over; have a cove, design or build a wall with a cove
a cove is a small bay on the coast.

پیشنهاد کاربران

قطعه کوچکی از دریا که توسط خشکی احاطه شده است . خلیج کوچک
UK old - fashioned
a man
He's an odd - looking cove
گوشه ی مقعر؛ گوشه ی غیرتیز
coved ceiling به معنی اتاقی است که در محل تلاقی دیوارها با کف زه یا قرنیز مقعر نصب شده باشد.

خلیج کوچک
زمین بی درخت

بپرس