couturier

/kuːˈtʊriər//kuˈtjʊərieɪə/

معنی: زن خیاط، خیاط زنانه
معانی دیگر: (فرانسه) طراح جامه ی زنانه، خیاطخانه زنانه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: someone in the business of designing, making, and marketing fashionable clothing.

جمله های نمونه

1. In 1960, Pierre Cardin became the first couturier to design men's clothes.
[ترجمه گوگل]در سال 1960، پیر کاردین اولین کوتوریستی بود که لباس های مردانه را طراحی کرد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۶۰، پیر Cardin اولین couturier بود که لباس مردان را طراحی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Jacques's grandfather Rene Fath's mother had been a couturier to the Empress Eugenie in Victorian times.
[ترجمه گوگل]مادر پدربزرگ ژاک، رنه فتح، در دوران ویکتوریا، کاوشگر ملکه اوژنی بود
[ترجمه ترگمان]مادر ژاک فتح رنه در دوران ویکتوریا به ملکه او ژنی هدیه داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Like every good couturier, the World Bank has played a role in designing those styles.
[ترجمه گوگل]بانک جهانی مانند هر کوتور خوب، در طراحی آن سبک ها نقش داشته است
[ترجمه ترگمان]مانند هر couturier خوب، بانک جهانی در طراحی این سبک ها نقش داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was the first Western couturier to turn to Japan as a high fashion market in the late 1950s and later China in 197
[ترجمه گوگل]او اولین شیک پوش غربی بود که در اواخر دهه 1950 به ژاپن به عنوان یک بازار مد بالا روی آورد و بعداً در سال 197 به چین روی آورد
[ترجمه ترگمان]او اولین couturier غربی بود که در اواخر دهه ۱۹۵۰ و پس از آن چین را به عنوان یک بازار مد بالا به ژاپن تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The couturier Robert Piguet employs Dior as a design assistant at his new couture house.
[ترجمه گوگل]رابرت پیگت، شیک پوش، دیور را به عنوان دستیار طراحی در خانه مد جدید خود استخدام می کند
[ترجمه ترگمان]The رابرت Piguet از دیور به عنوان دستیار طراح در خانه جدید خود استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And I do have the finest couturier in Vienna. And the most glittering circle of friends.
[ترجمه گوگل]و من بهترین آرایشگر را در وین دارم و پر زرق و برق ترین حلقه دوستان
[ترجمه ترگمان] و من بهترین couturier رو توی \"وین\" دارم و بهترین دایره دوستانی که در آن جمع شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Back would come a creation which could, in some instances, be worn with impunity in front of the most discerning fashion couturier.
[ترجمه گوگل]به عقب می‌آید که در برخی موارد می‌توان آن را بدون مجازات در مقابل باهوش‌ترین مد لباس پوشید
[ترجمه ترگمان]پس از آن، یک آفرینش وجود خواهد داشت که در برخی موارد می تواند با معافیت از مجازات در مقابل the مدل مد استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If there is paradise on earth, I would like to see it looked like my house, - says couturier.
[ترجمه گوگل]کوتوریر می گوید: اگر بهشت ​​روی زمین باشد، دوست دارم آن را شبیه خانه من ببینم
[ترجمه ترگمان]اگر بهشت روی زمین باشد، دلم می خواهد ببینم که این خانه شبیه خانه من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Harem pants scored a fashion victory in 1911 when avant-garde Parisian women started wearing the Eastern-inspired designs of couturier Paul Poiret, known for liberating women from the corset.
[ترجمه گوگل]شلوار حرم در سال 1911 زمانی که زنان آوانگارد پاریسی شروع به پوشیدن طرح‌های الهام گرفته از شرق پل پوآرت که به خاطر رهایی زنان از کرست معروف بود، به مد پیروز شد
[ترجمه ترگمان]شلوار Harem در سال ۱۹۱۱ وقتی که زنان آوانگارد پاریس طرح الهام گرفته از couturier پل پو اره را به خاطر آزاد کردن زنان از the آغاز کردند، یک پیروزی مد را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زن خیاط (اسم)
couturier

خیاط زنانه (اسم)
couturier, dressmaker, seamstress

انگلیسی به انگلیسی

• fashion design house, business establishment that designs and creates clothing; fashion designer, clothing designer (french)
a couturier is a person who designs, makes, and sells fashion clothes for women.

پیشنهاد کاربران

بپرس