1. Place couscous around edges of greens.
[ترجمه گوگل]کوسکوس را در اطراف لبه های سبزی قرار دهید
[ترجمه ترگمان]در اطراف لبه سبز، couscous قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Fluff the couscous with a fork.
[ترجمه گوگل]کوسکوس را با چنگال پف کنید
[ترجمه ترگمان]با چنگال کوس کوس کوس کوس را در بر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Add remaining ingredients, except olives, couscous and parsley.
[ترجمه گوگل]بقیه مواد به جز زیتون، کوسکوس و جعفری را اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]ترکیبات باقیمانده به جز زیتون، couscous و جعفری را اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Check this one: Golden couscous with currants.
[ترجمه گوگل]این یکی را بررسی کنید: کوسکوس طلایی با مویز
[ترجمه ترگمان]این یکی را بررسی کنید: couscous Golden با کشمش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A timbale of couscous flecked with bits of red and yellow pepper provided a friendly side companion.
[ترجمه گوگل]یک تیبل کوسکوس با تکههایی از فلفل قرمز و زرد، همراهی دوستانهای را فراهم کرد
[ترجمه ترگمان]A از couscous که در اثر فلفل قرمز و زرد رنگ به خود گرفته بود، همراه با مقداری فلفل قرمز و زرد رنگ همراه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Who said couscous before, was it you Raychelle?
[ترجمه گوگل]کی قبلا گفته بود کوسکوس، تو ریشل بودی؟
[ترجمه ترگمان]کی گفت که قبلا کوس برابری رو زدی مگه نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Mound the moistened couscous on a serving platter and form a large well in the center.
[ترجمه گوگل]کوسکوس مرطوب شده را در یک بشقاب سرو بریزید و یک چاه بزرگ در مرکز ایجاد کنید
[ترجمه ترگمان]couscous couscous را بر روی یک دیس سرو کنید و یک چاه بزرگ در وسط شکل دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Arrange couscous attractively on plates and surround with watercress.
[ترجمه گوگل]کوسکوس را به شکلی جذاب روی بشقاب ها بچینید و اطراف آن را با شاهی آبی بچینید
[ترجمه ترگمان]آن couscous را که به طرز جالبی در بشقاب چیده می شوند مرتب کنید و با watercress در اطراف آن قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He takes a giant mouthful of couscous.
[ترجمه گوگل]او یک لقمه غول پیکر کوسکوس می خورد
[ترجمه ترگمان]یه دهن پر از couscous رو می گیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Place the couscous in a casserole dish.
[ترجمه گوگل]کوسکوس را در یک قابلمه بریزید
[ترجمه ترگمان]couscous رو در ظرف آبگوشت قرار بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. These beauties leaned against herbed couscous moistened with diced tomatoes, kalamata olives and marinated red onions, an unexpectedly successful combination.
[ترجمه گوگل]این زیباییها به کوسکوس گیاهی مرطوب شده با گوجهفرنگی خرد شده، زیتون کالاماتا و پیاز قرمز ترشی شده تکیه دادهاند، ترکیبی غیرمنتظره موفق
[ترجمه ترگمان]این beauties با استفاده از گوجه فرنگی خرد شده، زیتون kalamata و پیاز قرمز و یک ترکیب موفق به طور غیرمنتظره ای به herbed couscous تکیه دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I suspect that the couscous made me ramble, but he listened with absolute intentness, interrupting only to ask questions.
[ترجمه گوگل]من گمان میکنم که کوسکوس مرا وادار به غوغا کرد، اما او با جدیت کامل گوش میداد و فقط برای پرسیدن سؤال حرفش را قطع میکرد
[ترجمه ترگمان]من حدس می زنم که the باعث شد من در حال گردش باشم، اما با نگاهی دقیق، که فقط برای سوال کردن از او حرف می زد، حرفش را قطع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Place couscous in a mixing bowl and pour boiling stock over it.
[ترجمه گوگل]کوسکوس را در کاسه ای بریزید و آب جوش را روی آن بریزید
[ترجمه ترگمان]couscous را در کاسه مخلوط قرار دهید و مقدار جوش آن را روی آن بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. If served as a salad course, the couscous is not required.
[ترجمه گوگل]اگر به عنوان سالاد سرو شود، کوسکوس لازم نیست
[ترجمه ترگمان]اگر به عنوان یک سالاد سالاد استفاده شود، این couscous مورد نیاز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The smell of couscous and other grain which filled the air constantly reminded me of my own situation.
[ترجمه گوگل]بوی کوسکوس و غلات دیگر که فضا را پر می کرد مدام مرا به یاد وضعیت خودم می انداخت
[ترجمه ترگمان]بوی couscous و دیگر غلات که هوا را پر کرده بود مرا به یاد موقعیت خودم می انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید