courthouse

/ˈkɔːrtˌhɑːws//ˈkɔːthaʊs/

معنی: دادگاه، کاخ دادگستری
معانی دیگر: ساختمان دادگستری، ساختمانی که دادگاه(ها) در آن قرار دارد، (امریکا) ساختمان بخشداری (بخش: county)، کا  دادگستری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a government building containing law courts and administrative offices.

جمله های نمونه

1. There was standing room only in the courthouse.
[ترجمه گوگل]اتاق ایستادن فقط در دادگاه وجود داشت
[ترجمه ترگمان] فقط توی دادگاه جا ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Police surrounded the courthouse.
[ترجمه گوگل]پلیس ساختمان دادگاه را محاصره کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس اطراف دادگاه را محاصره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An angry mob gathered outside the courthouse.
[ترجمه گوگل]جمعیت خشمگین در بیرون دادگاه تجمع کردند
[ترجمه ترگمان]یه گروه عصبانی جلوی دادگاه جمع شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Angry protesters crowded the courthouse steps.
[ترجمه گوگل]معترضان خشمگین پله های دادگاه را ازدحام کردند
[ترجمه ترگمان]معترضان خشمگین از پله های دادگاه بالا رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The courthouse in Kirkwall is in a particularly picturesque setting.
[ترجمه گوگل]دادگاه در کرکوال در محیطی بسیار زیبا قرار دارد
[ترجمه ترگمان]دادگاه در Kirkwall در یک محیط بسیار زیبا قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The courthouse itself was protected by barbed wire and ringed with police.
[ترجمه گوگل]خود ساختمان دادگاه با سیم خاردار محافظت می شد و با حلقه پلیس محاصره می شد
[ترجمه ترگمان]کاخ دادگستری توسط سیم خاردار محافظت می شد و با پلیس احاطه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Standing right in front of us on the courthouse steps was a Channel 10 camera operator wearing a Miami Dolphins jersey.
[ترجمه گوگل]درست روبروی ما روی پله‌های دادگاه ایستاده بود یک اپراتور دوربین کانال 10 با پیراهن دلفین میامی
[ترجمه ترگمان]یک اپراتور دوربین ۱۰ دوربین با پیراهن دلفین ها در کنار ما ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The courthouse is still unfinished, most of the money is missing and the judge is on the run.
[ترجمه گوگل]ساختمان دادگاه هنوز ناتمام است، بیشتر پول ها مفقود است و قاضی متواری است
[ترجمه ترگمان]دادگاه هنوز تکمیل نشده است، بیشتر پول مفقود شده و قاضی در حال فرار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Its old courthouse, streets lined with Victorian homes and town square scream heartland.
[ترجمه گوگل]دادگاه قدیمی‌اش، خیابان‌های مملو از خانه‌های ویکتوریایی و میدان شهر، قلب شهر را فریاد می‌زند
[ترجمه ترگمان]دادگاه قدیمی آن، خیابان هایی که با خانه های ویکتوریایی و قلب قلب تپنده شهری پر شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Its courthouse has never seen a trial, and the prison is used for storing three life jackets.
[ترجمه گوگل]دادگاه آن هرگز محاکمه ای ندیده است و از این زندان برای نگهداری سه جلیقه نجات استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]دادگاه آن هرگز محاکمه را ندیده است و از زندان برای نگهداری سه جلیقه نجات استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I come away from the courthouse, brushing slowly through the streets, gazing at Liberty's and the Haunch of Venison Avenue.
[ترجمه گوگل]از دادگاه دور می‌شوم، به آرامی خیابان‌ها را رد می‌کنم، به Liberty's و Haunch of Venison Avenue خیره می‌شوم
[ترجمه ترگمان]از دادگاه دور می شوم و به آرامی در خیابان ها راه می روم و به خیابان آزادی و خیابان Venison خیره می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Security at the courthouse in downtown Denver, already massive, grew even more extensive as the anniversary weekend approached.
[ترجمه گوگل]امنیت در دادگاه در مرکز شهر دنور، که قبلاً گسترده بود، با نزدیک شدن به آخر هفته سالگرد، حتی گسترده تر شد
[ترجمه ترگمان]شورای امنیت در مرکز شهر دنور، که پیش از این بسیار عظیم بود، با نزدیک شدن این هفته سالگرد بسیار گسترده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Last Monday, a bomb threat against the county courthouse was delivered by telephone.
[ترجمه گوگل]دوشنبه گذشته، یک تهدید به بمب گذاری علیه دادگاه شهرستان از طریق تلفن ارسال شد
[ترجمه ترگمان]دوشنبه گذشته، یک تهدید بمب در برابر دادگاه بخش به وسیله تلفن تحویل داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A mass of people stood before the courthouse.
[ترجمه گوگل]توده ای از مردم مقابل دادگاه ایستادند
[ترجمه ترگمان]عده ای از مردم در مقابل دادگاه ایستاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دادگاه (اسم)
bar, court, forum, courtroom, courthouse, witness box

کاخ دادگستری (اسم)
courthouse

انگلیسی به انگلیسی

• building that houses a court of law
a courthouse is a building in which a law court meets.

پیشنهاد کاربران

{محل} دادگاه // کاخ دادگستری. ساختمان دادگستری، ساختمانی که دادگاه ( ها ) در آن قرار دارد
مثال:
He got in to the car and drove to the courthouse.
او سوار ماشین شد و تا دادگاه رانندگی کرد.
1. دادگاه.
2. ساختمانی که حاوی دفاتر اداریه ( US ) .
ساختمانی که مسائل حقوقی نظیر ثبت ازدوداج و . . . در آن صورت میگیره
دادگاه

بپرس