coup

/ˈkuː//kuː/

معنی: کودتا، بر هم زدن
معانی دیگر: (به ویژه اگر ناگهان باشد) ضربه شست، شاهکار، موفقیت مشعشع، کار چشمگیر، کوبکار، (در اصل) ضربه، ضربت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a brilliant and successful action or maneuver.
مشابه: achievement, feat

- His breaking of the Nazi codes was a great coup.
[ترجمه امیرحسین کریمی] شکستن کدهای نازی توسط او یک کودتای بزرگ بود
|
[ترجمه shilan] شکستن کدهای نازی دستاوردی بزرگ بود.
|
[ترجمه گوگل] شکستن قوانین نازی توسط او یک کودتای بزرگ بود
[ترجمه ترگمان] شکستن کدها توسط نازی ها یک کودتای بزرگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the sudden and forceful attempt of a group, esp. of military or other government personnel, to seize state power; coup d'�tat.
مشابه: revolt

جمله های نمونه

1. the coup d'etat failed
کودتا با شکست روبرو شد.

2. a bloodless coup d'etat
کودتای بدون خونریزی

3. her next coup was to bring the two sides to the negotiating table
کار درخشان دیگرش این بود که طرفین را سر میز مذاکره آورد.

4. the attempted coup failed
کودتا (یی که سعی در انجام آن شده بود) شکست خورد.

5. some dissatisfied officers staged a coup d'etat
برخی از افسران ناراضی دست به کودتا زدند.

6. several cabinet ministers were involved in the coup
چندین وزیر در کودتا دست داشتند.

7. he too was heavily implicated in the plan for a coup d'etat
او هم عمیقا در نقشه ی کودتا دست داشت.

8. There have been seven coup attempts against the beleaguered government.
[ترجمه گوگل]هفت کودتا علیه دولت تحت محاصره صورت گرفته است
[ترجمه ترگمان]هفت کودتا علیه دولت محاصره شده انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It was a tremendous coup for the local paper to get an exclusive interview with Prince Charles.
[ترجمه گوگل]این یک کودتای بزرگ برای روزنامه محلی بود که یک مصاحبه اختصاصی با شاهزاده چارلز داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این یک کودتای فوق العاده برای روزنامه محلی بود تا یک مصاحبه اختصاصی با شاهزاده چارلز انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The government announced it had pre-empted a coup attempt.
[ترجمه گوگل]دولت اعلام کرد که از تلاش برای کودتا جلوگیری کرده است
[ترجمه ترگمان]دولت اعلام کرد که یک اقدام برای کودتا را به انحصار خود درآورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A series of coup attempts and mutinies within the armed forces destabilized the regime.
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از کودتاها و شورش ها در داخل نیروهای مسلح رژیم را بی ثبات کرد
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از تلاش ها برای کودتا و شورش در نیروهای مسلح رژیم را بی ثبات کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Following the coup, parliamentary leaders were put under house arrest.
[ترجمه گوگل]در پی کودتا، رهبران پارلمان در حصر خانگی قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]بدنبال این کودتا، رهبران پارلمانی تحت بازداشت خانگی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some of the leaders of the coup took their lives rather than face dishonour.
[ترجمه گوگل]برخی از رهبران کودتا به جای اینکه با آبروریزی روبرو شوند جان خود را گرفتند
[ترجمه ترگمان]برخی از رهبران این کودتا، به جای روبرو شدن با بی حرمتی، جان خود را از دست دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The coup leaders could face life imprisonment.
[ترجمه گوگل]رهبران کودتا ممکن است به حبس ابد محکوم شوند
[ترجمه ترگمان]رهبران کودتا توانستند با حبس ابد رو به رو شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The tribunal ordered the execution of 42 coup plotters.
[ترجمه گوگل]دادگاه دستور اعدام 42 کودتاچی را صادر کرد
[ترجمه ترگمان]دادگاه حکم اعدام ۴۲ کودتا را صادر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He was the prime mover behind the coup.
[ترجمه گوگل]او عامل اصلی کودتا بود
[ترجمه ترگمان]او محرک اصلی در پس کودتا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The president was ousted in a military coup in January 198
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور در یک کودتای نظامی در ژانویه 198 برکنار شد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور در یک کودتای نظامی در ژانویه ۱۹۸ برکنار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کودتا (اسم)
coup, coup d'etat

بر هم زدن (فعل)
bash, overset, unsettle, discompose, disturb, disorder, ruffle, faze, tousle, coup, derange, disarrange, disband

انگلیسی به انگلیسی

• sudden successful stroke; revolution, takeover, overthrow
a coup is a military action intended to seize power in a country by getting rid of its government or its president.
a coup is also an achievement thought to be especially brilliant because of its difficulty.
a coup? is a car with a fixed roof, a sloping back, two doors, and seats for four people.
a coup? is a car with a fixed roof, a sloping back, two doors, and seats for four people.
a coup? is a car with a fixed roof, a sloping back, two doors, and seats for four people.

پیشنهاد کاربران

1. ضربه کاری. اقدام قاطع 2. موفقیت. پیروزی 3. کودتا
مثال:
He was accused of being the main instigator of the coup.
او متهم بود به اینکه عامل اصلی تحریک کودتا بوده است.
a coup attempt by a group within the parliament
یک قصدِ کودتا بوسیله جمعی در داخل پارلمان
کودتا
در حالت کلی unexpected and major achievement or unexpected success
دستاورد بزرگ غیرمنتظره - موفقیت غیر قابل پیش بینی
کودتا یک حالت خاص از آن است
THE COUP PLOTTER CAME
🔊 دوستان دقت کنید که تلفظ درست این کلمه {کو} می باشد
an unexpectedly successful achievement:

موفقیت یا دستاورد غیر منتظره
Beating Arsenal was a major coup for the club.
شکست دادن آرسنال یک موفقیت غیرمنتظره برای باشگاه بود

...
[مشاهده متن کامل]

It was a tremendous coup for the local paper
to get an exclusive interview with Prince Charles
مصاحبه اختصاصی با پرنس چارلز یک دستاور غیر منتظره بزرگ برای این روزنامه محلی بود

📌 نکته : Coup را با Coupe اشتباه نگیرید. Coupe یک نوع از خودروهاست که تو فارسی بهش میگیم کوپه. مثل سدان ( Sedan ) میمونه ولی با سقف سابت و عقبی شیبدار. معمولا اکثر اوقات ۲ دره هست. سدان به ماشینای مسافرکش معمولی میگن.
...
[مشاهده متن کامل]

و اما Coup. این واژه ۲ تا معنی داره :
۱. کودتا ( Coup d'etat ) که یه واژه فرانسویه
۲. دستاورد شگرف و پشم ریزون و غیرمنتظره
تعریف دیکشنری برای Coup :
noun
[count]
1 : �coup d'�tat
◀️a military coup
◀️a coup attempt
2 : an impressive victory or achievement that usually is difficult or unexpected
It was a major coup when they got the Vice President to◀️ appear on their show for an interview.
خب حالا کودتا یعنی چی :
[count] : a sudden attempt by a small group of people to take over the government usually through violence
◀️ a military coup d'�tat
◀️ a bloody coup d'�tat
این دیکشنری داره میگه که به �تلاش ناگهانی و تهاجمی و خشونت آمیز گروه کوچکی از مردم برای ساقط کردن حکومت�
ولی فرهنگ معین و ویکی پدیا نظر دیگه ای دارن.
✓✓ فرهنگ معین : تلفظ: ( دِ )
( اسم )
ساقط کردن حکومتی به طور ناگهانی از طریق نیروهای نظامی
✓✓ ویکیپدیا
شورش ارتش بر علیه دولت
کودتا سرنگونی ناگهانی و خشن دولت یا حکومت وقت توسط گروهی کوچک است. پیشنیاز اصلی یک کودتا، کنترل تمام یا بخشی از نیروهای مسلح است. برخلاف انقلاب که معمولاً توسط عده زیادی از مردم که برای تغییرات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به وقوع می پیوندد. کودتا تغییر در قدرت از بالااست که صرفاً به جابجایی شخصیت های سیاسی حاکمیت می انجامد. یک کودتا به ندرت بر سیاست های بنیادین اقتصادی و اجتماعی یک کشور تأثیر می گذارد. در دو سده اخیر کشورهای زیادی در آسیا، قاره آفریقا و آمریکای لاتین کودتا را تجربه کرده اند.
Deposition of a government
A coup d'�tat ( /ˌkuːdeɪˈtɑː/ ( listen ) ; French for "blow of state" ) , usually shortened to coup, ( also known as an overthrow ) is a seizure and removal of a government and its powers. Typically, it is a violent, illegal, unconstitutional seizure of power by a political faction, military, or a dictator. Many scholars consider a coup successful when the usurpers seize and hold power for at least seven days.
پس همانطور که دیدیم انقلاب با کودتا فرق داره.
به جای Coup از Overthrow هم میشه استفاده کرد با معنی براندازی
برای اینکه معنی overthrow هم ببینید همون واژه رو سرچ کنید

دستاورد
کودتا
Military coup
کودتای نظامی

بپرس