countrywide

جمله های نمونه

1. This proposal will almost certainly spark another countrywide debate about how to organize the school system.
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد تقریباً به طور قطع جرقه یک بحث دیگر در سراسر کشور در مورد چگونگی سازماندهی سیستم مدرسه خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد قطعا جرقه بحث دیگری در سراسر کشور در خصوص چگونگی سازماندهی سیستم مدارس خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They sent out questionnaires to 100 schools countrywide.
[ترجمه گوگل]آنها پرسشنامه هایی را برای 100 مدرسه در سراسر کشور ارسال کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها پرسشنامه را به ۱۰۰ مدرسه در سراسر کشور ارسال کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Furthermore, it made the emergence of a countrywide nationalist movement possible.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، ظهور یک جنبش ملی گرایانه در سراسر کشور را ممکن کرد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، پیدایش یک جنبش ملی گرای در سراسر کشور ممکن شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Flower vans should be mobilised countrywide and staff given the bouquets just when the queues are at their thickest.
[ترجمه گوگل]ون های گل باید در سراسر کشور بسیج شوند و به کارکنان دسته گل ها را درست در زمانی که صف ها در ضخیم ترین حالت خود هستند، به کارکنان بدهند
[ترجمه ترگمان]ون های گل باید در سراسر کشور بسیج شوند و پرسنل درست زمانی که صف ها به اوج خود می رسند، به آن ها دسته گل می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The malaise had spread countrywide however.
[ترجمه گوگل]با این حال، ناخوشی در سراسر کشور گسترش یافته بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، این ضعف در سراسر کشور گسترش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Countrywide, more than half of state governments provide the text of bills to users of the global network.
[ترجمه گوگل]در سراسر کشور، بیش از نیمی از دولت های ایالتی متن صورتحساب ها را در اختیار کاربران شبکه جهانی قرار می دهند
[ترجمه ترگمان]در سطح کشور، بیش از نیمی از دولت ها متن لوایح را برای کاربران شبکه جهانی فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The government agency withdrew facilities for 160 centres countrywide, because the beef they handled was deemed below the required level.
[ترجمه گوگل]سازمان دولتی تسهیلات را برای 160 مرکز در سراسر کشور برداشت، زیرا گوشت گاو مورد استفاده آنها کمتر از سطح مورد نیاز تلقی می شد
[ترجمه ترگمان]اداره دولتی تسهیلاتی را برای ۱۶۰ مرکز در سراسر کشور از دست داده است، زیرا گوشتی که آن ها با آن اداره می شوند پایین تر از سطح مورد نیاز تلقی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Reflecting the countrywide trend, more Venetians are dying than are being born.
[ترجمه گوگل]با انعکاس روند سراسری کشور، تعداد ونیزی‌هایی که در حال مرگ هستند بیشتر از متولد شدن هستند
[ترجمه ترگمان]در میان این گرایش عمومی در سراسر کشور، مردم از مردم Venetians در حال مرگ هستند تا به دنیا آمدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Much progress has been made countrywide to reduce sulphur dioxide levels, which have fallen by nearly half since 1970.
[ترجمه گوگل]پیشرفت های زیادی در سراسر کشور برای کاهش سطح دی اکسید گوگرد صورت گرفته است که از سال 1970 تقریباً به نصف کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]پیشرفت های زیادی در سراسر کشور برای کاهش سطح دی اکسید گوگرد در سراسر کشور صورت گرفته است که از سال ۱۹۷۰ تا حدود نیمی از آن کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Historically, countrywide health improvements have begun with the public health system.
[ترجمه گوگل]از لحاظ تاریخی، بهبود سلامت در سراسر کشور با سیستم بهداشت عمومی آغاز شده است
[ترجمه ترگمان]از لحاظ تاریخی، بهبود سلامت در سراسر کشور با سیستم بهداشت عمومی آغاز شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Distributing to divide an area at countrywide greater part.
[ترجمه گوگل]توزیع برای تقسیم یک منطقه در بخش بزرگتری در سراسر کشور
[ترجمه ترگمان]توزیع یک ناحیه در بخش بزرگ تر در کشور توزیع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Information of countrywide fruit produce and sale meeting analysis to think.
[ترجمه گوگل]اطلاعات از تولید و فروش میوه در سراسر کشور تجزیه و تحلیل جلسه به فکر می کنم
[ترجمه ترگمان]اطلاعات مربوط به محصولات میوه در سراسر کشور و تحلیل نشست فروش برای فکر کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Tianjin station is one of distribution centre of countrywide main goods.
[ترجمه گوگل]ایستگاه تیانجین یکی از مراکز توزیع کالاهای اصلی در سراسر کشور است
[ترجمه ترگمان]شهر تیانجین یکی از مراکز توزیع کالاهای اصلی در سراسر کشور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cap of annual countrywide spring shoe orders goods can hold here.
[ترجمه گوگل]درپوش سفارشات کفش بهاره سالانه در سراسر کشور را می توانید در اینجا نگه دارید
[ترجمه ترگمان]* قیمت کالاهای صادراتی در سراسر کشور در سراسر کشور ممکن است در این کشور برگزار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• throughout a nation
something that happens or exists countrywide happens or exists throughout the whole of a particular country.

پیشنهاد کاربران

بپرس