1. He lost last year's final to fellow countryman Michael Stich.
[ترجمه گوگل]او فینال سال گذشته را به هموطن خود مایکل استیچ باخت
[ترجمه ترگمان]آخرین سال آخر رو به یه مرد روستایی \"مایکل stich\" از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I'm a countryman born and bred.
[ترجمه گوگل]من یک هموطن هستم که متولد و پرورش یافته ام
[ترجمه ترگمان]من یک کشاورز به دنیا آمده ام و به دنیا آمده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He is always benevolent towards his countryman.
[ترجمه گوگل]او همیشه نسبت به هموطن خود خیرخواه است
[ترجمه ترگمان]همیشه نسبت به countryman، خیرخواه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He had the red face of a countryman.
5. Sam was a complete countryman, with a pronounced affinity with nature in all its forms.
[ترجمه گوگل]سام یک هموطن کامل بود، با طبیعت در تمام اشکال آن قرابت آشکاری داشت
[ترجمه ترگمان]سام یک روستایی کامل بود، با خلق و خوی طبیعی که با طبیعت آمیخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A countryman by upbringing, he was always deeply uneasy in towns and cities.
[ترجمه گوگل]او که یک هموطن از طریق تربیت بود، همیشه در شهرها و شهرها به شدت ناآرام بود
[ترجمه ترگمان]روستایی با تربیت و تربیت، همیشه در شهرها و شهرهای دیگر نگران بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. These are the qualities of the countryman and the countrywoman.
[ترجمه گوگل]اینها صفات هم وطن و هم وطن است
[ترجمه ترگمان]این ها خصایص روستائی و هم ولایتی ما هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A countryman between two lawyers is just like a fish between two cats. Benjamin Franklin
[ترجمه گوگل]هموطن بین دو وکیل درست مثل ماهی بین دو گربه است بنجامین فرانکلین
[ترجمه ترگمان]یکی از روستائیان بین دو گربه، درست مثل یک ماهی بین دو گربه است بنجامین فرنکلین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He was an old countryman with a betel-ravaged mouth, the cancerous tongue sticking helplessly out like a crimson prickly pear.
[ترجمه گوگل]او پیرمردی بود که دهانش از فوفل خراب شده بود و زبان سرطانی مانند گلابی خاردار زرشکی بی اختیار بیرون زده بود
[ترجمه ترگمان]او یک روستایی پیر با دهان بازمانده بود و زبان سرطانی مانند گلابی قرمز رنگی به زمین چسبیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Roberto could soon be followed by his fellow countryman Esteban Gonzalez.
[ترجمه گوگل]روبرتو می تواند به زودی توسط هموطنش استبان گونزالس دنبال شود
[ترجمه ترگمان]به زودی روبرتو could گونزالس هم به دنبال او به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Even thy enemies take pride that they're countryman.
[ترجمه گوگل]حتی دشمنانت هم از اینکه هموطن هستند به خود می بالند
[ترجمه ترگمان]حتی دشمنان تو هم از این که روستایی هستند، افتخار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. But economy of our country countryman still stabilizes continuously development.
[ترجمه گوگل]اما اقتصاد کشور هموطن ما همچنان در حال تثبیت توسعه مداوم است
[ترجمه ترگمان]اما اقتصاد کشور ما همچنان به طور مداوم در حال تثبیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The abidance that wants stimulative countryman economy grows, about to undertake adjustment to original industry structure.
[ترجمه گوگل]پایبندی که می خواهد اقتصاد هموطنان محرک رشد کند و در شرف تعدیل ساختار اصلی صنعت باشد
[ترجمه ترگمان]همان پیروی که می خواهد اقتصاد روستایی stimulative رشد کند، در شرف انجام تطبیق با ساختار صنعت اصلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Agriculture is the foundation of industry and whole countryman economy.
[ترجمه گوگل]کشاورزی زیربنای صنعت و اقتصاد کل کشور است
[ترجمه ترگمان]کشاورزی پایه و اساس صنعت و اقتصاد کشور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید