1. However, there are countervailing forces which might result in a lower volume of services.
[ترجمه گوگل]با این حال، نیروهای متقابلی وجود دارد که ممکن است منجر به کاهش حجم خدمات شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، نیروهای متعددی وجود دارند که ممکن است منجر به حجم کمتری از خدمات شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. How strong then is the countervailing public interest arising here in favour of allowing C. N. L. to make use of these documents?
[ترجمه گوگل]پس چقدر منافع عمومی متضاد در اینجا به نفع اجازه دادن به C N L برای استفاده از این اسناد وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]بعد the منافع عمومی که اینجا بوجود می آیند برای اجازه دادن به C وجود دارد ان آل که از این اسناد استفاده کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Time has often become a countervailing force against quality.
[ترجمه گوگل]زمان اغلب به یک نیروی متقابل در برابر کیفیت تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]زمان اغلب به یک نیروی مخالف برای مقابله با کیفیت تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The labour market is where countervailing power has most obviously grown.
[ترجمه گوگل]بازار کار جایی است که قدرت جبرانی به وضوح رشد کرده است
[ترجمه ترگمان]بازار کار جایی است که countervailing به طور بدیهی رشد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The issue of countervailing measures was a particular point at issue during discussions.
[ترجمه گوگل]موضوع اقدامات جبرانی یکی از موضوعات مورد بحث در طول بحث بود
[ترجمه ترگمان]مساله measures countervailing نقطه خاصی در بحث در طول مذاکرات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. However, there are countervailing pressures.
[ترجمه گوگل]با این حال، فشارهای جبرانی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، فشارهای countervailing وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. How the management risk that countervail low hold the belt brings.
[ترجمه گوگل]چگونه ریسک مدیریتی که کمربند پایین نگهداشته می شود به ارمغان می آورد
[ترجمه ترگمان]این که چگونه مدیریت خطر را کم می کند و تسمه به ارمغان می آورد چگونه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The cache can countervail server load.
[ترجمه گوگل]حافظه پنهان می تواند بار سرور را خنثی کند
[ترجمه ترگمان]حافظه نهان می تواند بار کارگزار را تخلیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. His skills countervail his opponent's superior strength.
[ترجمه گوگل]مهارت های او قدرت برتر حریفش را خنثی می کند
[ترجمه ترگمان]مهارت او از قدرت مافوق خود دفاع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. There was nobody strong enough to lead an effective countervailing force against the dictator.
[ترجمه گوگل]هیچ کس به اندازه کافی قوی برای رهبری یک نیروی متقابل مؤثر علیه دیکتاتور وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]هیچ کس به اندازه کافی قوی نبود که بتواند یک نیروی موثر دیگر را علیه دیکتاتور رهبری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Their strategy is expansionist and im-perialist, and it is greatest in effect, of course, when there is no countervailing power.
[ترجمه گوگل]استراتژی آنها توسعه طلبانه و امپریالیستی است و البته زمانی که قدرت متقابلی وجود نداشته باشد بیشترین تأثیر را دارد
[ترجمه ترگمان]استراتژی آن ها expansionist و من - perialist است، و در واقع، زمانی که هیچ قدرت مخالفی وجود ندارد، موثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. But such benefits as we may find here and elsewhere entail countervailing disadvantages.
[ترجمه گوگل]اما چنین مزایایی که ممکن است در اینجا و جاهای دیگر بیابیم، دارای معایب جبرانکنندهای است
[ترجمه ترگمان]اما چنین مزایایی که ممکن است در اینجا و جاه ای دیگر بیابیم، دارای مضرات countervailing است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Although opposition to state action to alleviate poverty remained strong to the end of the century, countervailing pressures were growing.
[ترجمه گوگل]اگرچه مخالفت با اقدام دولت برای کاهش فقر تا پایان قرن همچنان قوی بود، فشارهای جبرانی در حال افزایش بود
[ترجمه ترگمان]با اینکه مخالفت با اقدام دولت برای کاهش فقر تا پایان قرن همچنان قوی باقی ماند، بسیاری از فشارهای مخالف در حال رشد بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It was this last, clearly tyrannical, action which stirred Anselm to take the only countervailing measure open to him.
[ترجمه گوگل]این آخرین اقدام آشکارا ظالمانه بود که آنسلم را برانگیخت تا تنها اقدام متقابلی را که پیش روی او بود انجام دهد
[ترجمه ترگمان]این آخرین چیزی بود که به وضوح مستبد و عملی که در آن حال به هم می زد این بود که آن را به اندازه کافی برای او باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید