counterterrorism

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: combined form of terrorism.

جمله های نمونه

1. In Washington, a US counterterrorism official said the voice on the audio tape appeared to be bin Laden's. It was not immediately clear when the new message was recorded.
[ترجمه گوگل]در واشنگتن، یک مقام ضد تروریسم ایالات متحده گفت که صدای نوار صوتی به نظر می رسد که صدای بن لادن باشد هنوز مشخص نیست که پیام جدید چه زمانی ضبط شده است
[ترجمه ترگمان]یک مقام ضد تروریستی ایالات متحده در واشنگتن گفت که صدای نوار صوتی به نظر بن لادن می رسد هنگامی که پیغام جدید ثبت شد، بلافاصله مشخص نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Counterterrorism Center, or CTC, as veteran hands call it, has become the CIA's busiest outfit.
[ترجمه گوگل]مرکز ضد تروریسم یا CTC، به قول دست‌های کهنه‌کار، به شلوغ‌ترین سازمان سیا تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]مرکز ضد تروریست، یا CTC، به عنوان دست های کارآزموده، تبدیل به the سازمان سیا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A counterterrorism source described "Gabs" as a "shadowy figure" and confirmed that he had been one of the factors that had led investigators to the terrorist cell behind the airline plot.
[ترجمه گوگل]یک منبع ضد تروریسم "گابس" را "شخصیتی در سایه" توصیف کرد و تایید کرد که او یکی از عواملی بوده است که بازرسان را به سلول تروریستی پشت نقشه خط هوایی هدایت کرده است
[ترجمه ترگمان]یک منبع ضد تروریستی \"Gabs\" را به عنوان \"چهره سایه ای\" توصیف کرد و تایید کرد که او یکی از عواملی بود که محققان را به سمت سلول تروریستی پشت صحنه خطوط هوایی هدایت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In Washington, a US counterterrorism official said the voice on the audio tape appeared to be bin Laden's.
[ترجمه گوگل]در واشنگتن، یک مقام ضد تروریسم ایالات متحده گفت که صدای نوار صوتی به نظر می رسد که صدای بن لادن باشد
[ترجمه ترگمان]یک مقام ضد تروریستی ایالات متحده در واشنگتن گفت که صدای نوار صوتی به نظر بن لادن می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They range from Counterterrorism missions to humanitarian efforts to Unconventional Warfare.
[ترجمه گوگل]آنها از ماموریت های ضد تروریسم گرفته تا تلاش های بشردوستانه و جنگ های غیر متعارف را شامل می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها از عملیات های ضد تروریستی تا تلاش های انسان دوستانه برای جنگ Unconventional فاصله دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A senior counterterrorism official who visited the JSOC redoubt described it as an enclave of unusual secrecy and discretion.
[ترجمه گوگل]یک مقام ارشد ضد تروریسم که از JSOC redoubt بازدید کرد، آن را به عنوان محاصره ای از رازداری و احتیاط غیرمعمول توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]یک مقام ارشد ضد تروریستی که از استحکامات JSOC بازدید کرده بود، آن را به عنوان یک محاصره محرمانه و احتیاط توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The final exercise pitted a counterterrorism squad against an escaping vehicle of balaclava -clad men who holed up in a concrete building.
[ترجمه گوگل]تمرین نهایی یک جوخه ضد تروریسم را در مقابل یک خودروی فراری متشکل از مردان پوشیده از کلاه که در ساختمانی سیمانی فرو رفته بودند، قرار داد
[ترجمه ترگمان]مانور نهایی یک تیم ضد تروریستی را در مقابل خودروی بمب گذاری شده مردانی که در حال فرار از یک ساختمان بتنی محبوس شده بودند، قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Name - matching difficulties actually worsened when counterterrorism activity increased in late 200
[ترجمه گوگل]نام - مشکلات تطبیق در واقع زمانی بدتر شد که فعالیت ضد تروریسم در اواخر سال 200 افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]مشکلات تطبیق نام در حقیقت بدتر شد وقتی که فعالیت ضد تروریستی در اواخر ۲۰۰ سالگی افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In 200 the U. S. Congress to " 11" independent commission of inquiry, approved the establishment of the National Counterterrorism Center.
[ترجمه گوگل]در سال 200، کنگره ایالات متحده به کمیسیون مستقل تحقیق 11، تأسیس مرکز ملی مبارزه با تروریسم را تصویب کرد
[ترجمه ترگمان]در ۲۰۰ سال اس کنگره ۱۱ \"کمیسیون مستقل تحقیق\" تاسیس مرکز ملی مقابله با تروریسم را تصویب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Somehow, we've managed to get by without help from Jack Bauer, the ne plus ultra of counterterrorism on Fox's long-running "2 "
[ترجمه گوگل]به نوعی، ما بدون کمک جک بائر، یکی از فوق‌العاده‌های ضدتروریسم در فیلم طولانی‌مدت «2» فاکس موفق شده‌ایم
[ترجمه ترگمان]به هر حال، ما موفق شده ایم که بدون کمک جک بائر، این گروه به علاوه مبارزه با تروریسم در مدت طولانی \"۲\" فاکس \"۲\" موفق شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Attacks on stash houses is the most frequently used method of counterterrorism.
[ترجمه گوگل]حمله به خانه‌های مخفی رایج‌ترین روش مبارزه با تروریسم است
[ترجمه ترگمان]حمله به این خانه ها به کرات روش مورد استفاده برای مقابله با تروریسم محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The two militaries are working together in nontraditional security areas including counterterrorism, peacekeeping, counterpiracy, and humanitarian assistance and disaster relief, Liang added.
[ترجمه گوگل]لیانگ افزود که این دو نظامی در زمینه‌های امنیتی غیرسنتی از جمله مبارزه با تروریسم، حفظ صلح، مبارزه با دزدی دریایی، و کمک‌های بشردوستانه و امدادرسانی به بلایای طبیعی با هم کار می‌کنند
[ترجمه ترگمان]لیانگ اضافه کرد که این دو ارتش در مناطق امنیتی غیرسنتی از جمله مبارزه با تروریسم، حفظ صلح، counterpiracy و کمک های انسان دوستانه و امدادرسانی به فجایع کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He admitted that efforts to keep pressure on across that network hit a "speed bump" when the "Arab Spring" swept U. S. -friendly governments, and counterterrorism personnel, out of office.
[ترجمه گوگل]او اعتراف کرد که زمانی که «بهار عربی» دولت‌های دوست ایالات متحده و پرسنل ضد تروریسم را از قدرت خارج کرد، تلاش‌ها برای حفظ فشار در سراسر آن شبکه به «سرعت باز» رسید
[ترجمه ترگمان]او پذیرفت که تلاش ها برای حفظ فشار بر روی این شبکه زمانی که \"بهار عربی\" شروع شد، به یک \"ضربه سرعت\" برخورد کرد اس دولت های صمیمی، و پرسنل ضدتروریسم، خارج از قدرت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم counter ( اغلب به عنوان یک prefix ( پیشوند ) استفاده می شود )
📌 این ریشه، معادل "opposite" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "opposite" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 counteract: To act in the opposite direction to neutralize or reverse an effect
🔘 counterbalance: To offset or balance by acting in the opposite direction
🔘 counterfeit: To make a false copy of something, usually as an opposite to the original
🔘 counterattack: A retaliatory attack made in response to an initial attack, often opposite in direction
🔘 countermeasure: An action taken to counteract an opposite threat or danger
🔘 counterproductive: Having the opposite effect of what was intended, hindering progress
🔘 counterpoint: An idea or argument that contrasts with or opposes another
🔘 counterclaim: A claim made to oppose or contradict a previous claim
🔘 counterexample: An example used to oppose or refute a generalization or theory
🔘 counterpart: A person or thing that corresponds to or has the opposite function of another
🔘 counterclockwise: Moving in the opposite direction of the hands of a clock
🔘 counterculture: A cultural movement that opposes the mainstream or dominant culture
🔘 counterterrorism: Actions or policies designed to oppose terrorism
🔘 countermand: To cancel or reverse an order
🔘 counterintuitive: Opposite to what one would intuitively expect
🔘 counterrevolution: A revolution opposing the original revolution
🔘 countervailing: Acting against or balancing an opposite force
🔘 counterproposal: A proposal made in response to oppose the original one
🔘 counterpoint: An opposite or contrasting element in a discussion
🔘 countercharge: A charge made in response to an accusation
🔘 counterattack: A retaliatory action in response to an opposite attack
🔘 countercurrent: A current moving in the opposite direction
🔘 counteroffer: An offer made in response to an initial offer
🔘 counterpose: To place in opposition or contrast
🔘 counterexample: An example used to refute a statement or claim
🔘 counterproductive: Leading to results opposite of what is intended
🔘 counterthought: A thought that opposes another or challenges it
🔘 counterpart: A corresponding opposite entity
🔘 counterstrike: A strike in response to an initial strike
🔘 counterview: An opposing or alternative view

Under the leadership of General Soleimani, General Seyed Razi played a crucial role in Damascus’ successful counterterrorism efforts, ultimately defeating Daesh in late 2017.
در زمان رهبری ژنرال قاسم سلیمانی، سردار سید رضی نقش بسیار مهم {و حیاتی} را در تلاشهای موفق ضد تروریسم در دمشق بازی می کرد {که} سرانجام {منجر به} شکست داعش در اواخر سال ۲۰۱۷ شد.
...
[مشاهده متن کامل]

تروریسم ستیزی
مقابله با تروریسم
تشکیل شده از counter terror is
ضد تروریست ( counter پسوندی برای ضد چیزی بودن )
مبارزه با تروریسم

بپرس