counterspy


معنی: مامور ضد جاسوسی
معانی دیگر: جاسوس ضد جاسوس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: counterspies
• : تعریف: someone who engages in counterespionage, esp. one who spies upon enemy spies.

مترادف ها

مامور ضد جاسوسی (اسم)
counterspy

انگلیسی به انگلیسی

• spy involved in counterespionage

پیشنهاد کاربران

بپرس