countermove

/ˈkaʊntərˌmuːv//ˈkaʊntərˌmuːv/

حرکت متقابل، تلافی، سزا دهی، پاد جنبش، پاد جنبش تلافی کردن، مقابله کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a move made in order to oppose or retaliate.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: countermoves, countermoving, countermoved
مشتقات: countermovement (n.)
• : تعریف: to move in an opposing or retaliatory way.

جمله های نمونه

1. Finally, the countermove used for accelerating knowledge transfer in regional innovation system is provided.
[ترجمه گوگل]در نهایت، حرکت متقابل مورد استفاده برای تسریع انتقال دانش در سیستم نوآوری منطقه ای ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]در نهایت، countermove برای شتاب بخشیدن به انتقال دانش در سیستم نوآوری منطقه ای استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Concept, unique superiority and countermove about the aerial information battle weapons and the digitization battlefield at the 21th century warfare have been discussed in this paper.
[ترجمه گوگل]مفهوم، برتری منحصر به فرد و حرکت متقابل در مورد سلاح های جنگی اطلاعات هوایی و میدان نبرد دیجیتالی در جنگ قرن 21 در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]مفهوم، برتری منحصربفرد و countermove در مورد سلاح های جنگی اطلاعات هوایی و the کردن میدان نبرد در جنگ های قرن ۲۱th در این مقاله مورد بحث و بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Such a countermove, a measure known as sterilization, would be help keep inflationary side effects in check.
[ترجمه گوگل]چنین اقدامی متقابل، اقدامی که به نام عقیم‌سازی شناخته می‌شود، می‌تواند به کنترل عوارض جانبی تورمی کمک کند
[ترجمه ترگمان]چنین countermove، معیاری که به عنوان استریلیزاسیون شناخته می شود، می تواند به حفظ اثرات جانبی تورم در چک کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Zhuge Liang defined the policy of combining Wu against Cao, reviving the Han Dynasty in "Long Zhong Countermove". He won the victory of Chibi Battle, and showed great vitality of Sun Liu Alliance.
[ترجمه گوگل]ژوگه لیانگ سیاست ترکیب وو در برابر کائو و احیای سلسله هان را در "مقابله لانگ ژونگ" تعریف کرد او پیروزی نبرد چیبی را به دست آورد و شور و نشاط زیادی در اتحاد سون لیو نشان داد
[ترجمه ترگمان]لیانگ Liang سیاست ترکیب وو در برابر کایو و وی را در رابطه با احیای سلسله هان در \"لانگ Zhong Countermove\" تعریف کرد او پیروزی نبرد Chibi را به دست آورد و نیروی زندگی فوق العاده درخشانی از سان لیو Alliance را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And the life cycle cost analysis is used to make an item policy to develop a systematic countermove according to the arrangement of the technical parameters and the effect optimization.
[ترجمه گوگل]و تجزیه و تحلیل هزینه چرخه عمر برای ایجاد یک سیاست آیتم برای ایجاد یک حرکت متقابل سیستماتیک با توجه به ترتیب پارامترهای فنی و بهینه‌سازی اثر استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]و تحلیل هزینه چرخه زندگی برای ایجاد یک سیاست گذاری مورد استفاده قرار می گیرد که با توجه به آرایش پارامترهای فنی و بهینه سازی اثر، یک countermove سیستماتیک را توسعه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• move designed to counter or combat another move
move against, move in opposition to

پیشنهاد کاربران

بپرس