counterespionage

/ˌkɑːwntəˈrespiənadʒ//ˌkaʊntəˈrespɪənɑːʒ/

معنی: ضد جاسوسی
معانی دیگر: ضدجاسوسی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: espionage and other measures designed to frustrate enemy espionage.

جمله های نمونه

1. the secret operations branch of the counterespionage office
بخش عملیات سری اداره ی ضد جاسوسی

2. Without ciphers and diplomatic bags, espionage and counter-espionage actions were likely to be circumscribed.
[ترجمه گوگل]بدون رمز و کیسه های دیپلماتیک، اقدامات جاسوسی و ضد جاسوسی احتمالاً محدود می شود
[ترجمه ترگمان]بدون ciphers و bags دیپلماتیک، جاسوسی و جاسوسی در کار بود، به احتمال زیاد محدود می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But the republican counter-espionage was highly organized, and early in 1814 he was arrested, tried and condemned to death.
[ترجمه گوگل]اما ضد جاسوسی جمهوری به شدت سازماندهی شده بود و در اوایل سال 1814 او دستگیر، محاکمه و به اعدام محکوم شد
[ترجمه ترگمان]اما ضد جاسوسی جمهوریخواه به شدت سازمان یافته بود و اوایل سال ۱۸۱۴ دوباره دستگیر، محاکمه و محکوم به مرگ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They're political - a small counter-espionage unit.
[ترجمه گوگل]آنها سیاسی هستند - یک واحد کوچک ضد جاسوسی
[ترجمه ترگمان]آن ها سیاسی هستند - یک واحد ضد جاسوسی کوچک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. By late May and early June, counterespionage officials grew concerned that several of the spies were planning to leave the country this summer and concluded they would have to arrest them.
[ترجمه گوگل]در اواخر ماه مه و اوایل ژوئن، مقامات ضد جاسوسی نگران شدند که چند نفر از جاسوسان در تابستان امسال قصد خروج از کشور را داشتند و به این نتیجه رسیدند که باید آنها را دستگیر کنند
[ترجمه ترگمان]در اواخر ماه مه و اوایل ماه ژوئن، مقامات counterespionage نگران شدند که چند نفر از جاسوسان در حال برنامه ریزی برای ترک کشور در تابستان امسال بودند و به این نتیجه رسیدند که آن ها باید آن ها را دستگیر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He began his career handling Soviet counterespionage for the FBI, until Hoover sacked him for drunkenness.
[ترجمه گوگل]او کار خود را با جاسوسی شوروی برای اف بی آی آغاز کرد، تا اینکه هوور او را به دلیل مستی اخراج کرد
[ترجمه ترگمان]او کار خود را در اداره امور مالی شوروی برای اف بی آی آغاز کرد تا اینکه هوور او را به جرم مستی اخراج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. By the time the conference call ended, it was nearly midnight at Bank of America’s headquarters in Charlotte, N. C., but the bank’s counterespionage work was only just beginning.
[ترجمه گوگل]زمانی که تماس کنفرانسی به پایان رسید، نزدیک به نیمه شب در دفتر مرکزی بانک آمریکا در شارلوت، نی سی، بود، اما کار ضد جاسوسی بانک تازه شروع شده بود
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که کنفرانس به پایان رسید، تقریبا نیمه شب در مرکز فرماندهی مرکزی آمریکا در شارلوت، ن ج اما کار counterespionage این بانک تازه شروع شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One of its leaders, named Saadati, was arrested while passing to the KGB a counterespionage file the group had taken when it attacked the Shah’s secret-police offices.
[ترجمه گوگل]یکی از رهبران آن به نام سعادتی، هنگام انتقال پرونده ضد جاسوسی که گروه هنگام حمله به دفاتر پلیس مخفی شاه گرفته بود، به KGB دستگیر شد
[ترجمه ترگمان]یکی از رهبران این گروه موسوم به Saadati در حالی دستگیر شد که در حال عبور از یک فایل counterespionage بود که این گروه زمانی که به دفاتر اصلی پلیس شاه حمله کردند، دستگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضد جاسوسی (اسم)
counterespionage

انگلیسی به انگلیسی

• espionage intended to detect and prevent enemy espionage
counter-espionage consists of the measures that a country takes in order to limit the effectiveness of another country's spying activities.

پیشنهاد کاربران

بپرس