تخصصی
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
اشکان شاهین زاده - دامپزشک فعال در زمینه فیزیوتراپی دامپزشکی
تعریف Counterconditioning : یک تکنیک رفتارشناسی برای تغییر دادن واکنش حیوان نسبت به محرکی است که نسبت به آن حس خوبی ندارد ( متنفر است ) . این تکنیک خود به دو روش کلاسیکال و ابزاری ( Instrumental ) تقسیم می شود. به دنبال فرایند دگرشرطی سازی به همان محرک پاسخی متفاوت با پاسخ اصلی می دهد یا به بیان بهتر تنفر حیوان نسبت به یک محرک را با تقابل آن کنار یک محرکی که به آن علاقه دارد تغییر می دهیم. مثلاً غذا یا تشویقی را در مقابل چیزی قرار می دهیم که حیوان از آن می ترسد ( مثلاً تردمیل زیرآب ) به امید آن که بجای تنفر نسبت به آن چیز، حس خوبی پیدا کند.
... [مشاهده متن کامل]
تعریف Counterconditioning : یک تکنیک رفتارشناسی برای تغییر دادن واکنش حیوان نسبت به محرکی است که نسبت به آن حس خوبی ندارد ( متنفر است ) . این تکنیک خود به دو روش کلاسیکال و ابزاری ( Instrumental ) تقسیم می شود. به دنبال فرایند دگرشرطی سازی به همان محرک پاسخی متفاوت با پاسخ اصلی می دهد یا به بیان بهتر تنفر حیوان نسبت به یک محرک را با تقابل آن کنار یک محرکی که به آن علاقه دارد تغییر می دهیم. مثلاً غذا یا تشویقی را در مقابل چیزی قرار می دهیم که حیوان از آن می ترسد ( مثلاً تردمیل زیرآب ) به امید آن که بجای تنفر نسبت به آن چیز، حس خوبی پیدا کند.
... [مشاهده متن کامل]
counterconditioning ( روانشناسی )
واژه مصوب: دگر شرط شدگی
تعریف: روشی تجربی که در آن حیوانی که قبلاً به صورت خاصی نسبت به محرک شرطی شده است، به دنبال فرایند دگرشرطی سازی به همان محرک پاسخی متفاوت با پاسخ اصلی می دهد
واژه مصوب: دگر شرط شدگی
تعریف: روشی تجربی که در آن حیوانی که قبلاً به صورت خاصی نسبت به محرک شرطی شده است، به دنبال فرایند دگرشرطی سازی به همان محرک پاسخی متفاوت با پاسخ اصلی می دهد
شرطی سازی تقابلی