counterclockwise

/ˌkɑːwtərˈklɒkwaɪz//ˌkaʊntəˈklɒkwaɪz/

معنی: در خلاف جهت ساعت، در جهت مخالف حرکت عقربه ساعت
معانی دیگر: خلاف جهت عقربه های ساعت، پادسوی ساعت، پاد ساعت سو، پاد ساعت گرد، چپگرد

بررسی کلمه

صفت و ( adjective, adverb )
• : تعریف: opposite to the direction of the hands of a clock. (Cf. clockwise.)

جمله های نمونه

1. Rotate the head clockwise and counterclockwise.
[ترجمه گوگل]سر را در جهت عقربه های ساعت و خلاف جهت عقربه های ساعت بچرخانید
[ترجمه ترگمان]چرخاندن سر در جهت عقربه های ساعت و جهت عقربه های ساعت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Please move counterclockwise in a circle!
[ترجمه گوگل]لطفا در خلاف جهت عقربه های ساعت در یک دایره حرکت کنید!
[ترجمه ترگمان]! لطفا \"counterclockwise\" رو تو یه دایره جا بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Moist air blew counterclockwise around the low pressure area.
[ترجمه گوگل]هوای مرطوب در خلاف جهت عقربه‌های ساعت در اطراف ناحیه کم فشار می‌وزید
[ترجمه ترگمان]هوای آزاد در جهت عقربه های ساعت در جهت عقربه های ساعت حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To remove the lid, turn it counterclockwise.
[ترجمه گوگل]برای برداشتن درب، آن را در خلاف جهت عقربه های ساعت بچرخانید
[ترجمه ترگمان]برای برداشتن درپوش، آن را بر خلاف جهت عقربه های ساعت بچرخانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These are the two driving forces for the counterclockwise rotation of Ordos block.
[ترجمه گوگل]این دو نیروی محرکه برای چرخش خلاف جهت عقربه های ساعت بلوک Ordos هستند
[ترجمه ترگمان]اینها دو نیروی محرک برای چرخش خلاف جهت عقربه های ساعت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Unscrew the bonnet by turning counterclockwise.
[ترجمه گوگل]با چرخاندن در خلاف جهت عقربه های ساعت، کاپوت را باز کنید
[ترجمه ترگمان]در جهت عقربه های ساعت، کلاه را زیر و رو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Fly a counterclockwise circle while rolling the helicopter to the right.
[ترجمه گوگل]در حالی که هلیکوپتر را به سمت راست می چرخانید، یک دایره در خلاف جهت عقربه های ساعت پرواز کنید
[ترجمه ترگمان]در حالی که هلیکوپتر را به سمت راست می چرخاند، یک دایره در جهت خلاف جهت عقربه های ساعت پرواز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cull out, that is, remove back faces; assume counterclockwise winding order for primitives.
[ترجمه گوگل]بیرون بکشید، یعنی صورت های پشتی را بردارید ترتیب سیم پیچی در خلاف جهت عقربه های ساعت را برای نمونه های اولیه فرض کنید
[ترجمه ترگمان]خارج شدن از اینجا، این است که قیافه ها را از بین ببرد؛ در خلاف جهت خلاف جهت عقربه های ساعت را برای بدوی ها انتخاب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If the same process were counterclockwise the net work done by the system would be negative.
[ترجمه گوگل]اگر همین فرآیند در خلاف جهت عقربه های ساعت باشد، کار خالص انجام شده توسط سیستم منفی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اگر همان فرآیند در جهت خلاف عقربه های ساعت کار خالص باشد، سیستم منفی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Such storms spin counterclockwise in the Northern Hemisphere.
[ترجمه گوگل]چنین طوفان هایی در نیمکره شمالی در خلاف جهت عقربه های ساعت می چرخند
[ترجمه ترگمان]این طوفان ها در نیم کره شمالی در جهت عقربه های ساعت می چرخند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Web browsing, clockwise Guoquan, to enlarge page, counterclockwise Guoquan narrow website.
[ترجمه گوگل]مرور وب، در جهت عقربه های ساعت Guoquan، برای بزرگ کردن صفحه، در خلاف جهت عقربه های ساعت وب سایت باریک Guoquan
[ترجمه ترگمان]مرور وب، جهت عقربه های ساعت، برای گسترش صفحه، بر خلاف وب سایت باریک Guoquan
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the Southern Hemisphere an anticyclone circulates counterclockwise around the high-pressure center, as contrasted to the Northern Hemisphere.
[ترجمه گوگل]در نیمکره جنوبی یک پاد سیکلون برخلاف نیمکره شمالی در خلاف جهت عقربه های ساعت در اطراف مرکز فشار بالا در گردش است
[ترجمه ترگمان]در نیم کره جنوبی، anticyclone در خلاف نیم کره شمالی در جهت خلاف جهت عقربه های ساعت می چرخد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The direction of the whirlpool, whether clockwise or counterclockwise, was also noted.
[ترجمه گوگل]جهت گرداب چه در جهت عقربه های ساعت و چه در خلاف جهت عقربه های ساعت نیز مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]جهت این گرداب چه در جهت عقربه های ساعت و چه در جهت عقربه های ساعت، نیز مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The direction of conventional current flow is counterclockwise.
[ترجمه گوگل]جهت جریان معمولی در خلاف جهت عقربه های ساعت است
[ترجمه ترگمان]جهت جریان جاری در جهت عقربه های ساعت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

در خلاف جهت ساعت (قید)
counterclockwise

در جهت مخالف حرکت عقربه ساعت (قید)
counterclockwise

تخصصی

[کامپیوتر] حرکت از راست به چپ
[ریاضیات] جهت خلاف عقربه های ساعت، در خلاف جهت حرکت عقربه های ساعت، جهت مثبت، جهت خلاف عقربه ی ساعت، در جهت عکس حرکت عقربه های ساعت، درجهت عکس حرکت عقربه ساعت، غیر ساعت وار
[برق و الکترونیک] جهت پاد ساعت گرد
[عمران و معماری] حرکت عکس حرکت عقربه های ساعت
[ریاضیات] در خلاف جهت عقربه ی ساعت، پاد ساعتگرد، خلاف گردش عقربه های ساعت، برخلاف عقربه های ساعت

انگلیسی به انگلیسی

• in a direction opposite to that of the normal rotation of the hands of a clock
in a direction opposite to that of the normal rotation of the hands of a clock
counterclockwise means the same as anti-clockwise; used in american english.

پیشنهاد کاربران

counterclockwise ( شیمی )
واژه مصوب: پادساعتگَرد
تعریف: ویژگی آنچه حرکت آن در جهت مخالف حرکت عقربه های ساعت است
ساعتگرد.
پاد ساعتگرد

بپرس