counterbalancing


روانشناسى : متوازن سازى تقابلى

پیشنهاد کاربران

موازنه جویی
تعادل جویی، ایجاد تعادل
موازنه متقابل چیزی به معنای متعادل کردن یا اصلاح آن با چیزی است که اثری برابر اما متضاد دارد.
منابع• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/counterbalance#google_vignette
counterbalancing ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: موازنه جویی
تعریف: یارگیری یک دولت برای ایجاد موازنۀ قدرت در برابر یک دولت قوی تر
تعادل

بپرس