counteraction

/ˌkaʊntəˈrækʃn̩//ˌkaʊntəˈrækʃn̩/

معنی: اقدام متقابل، عکس العمل
معانی دیگر: اقدام متقابل

جمله های نمونه

1. They would have to stand united against counter-actions by the world's financial powers.
[ترجمه گوگل]آنها باید متحد در برابر اقدامات متقابل قدرت های مالی جهان بایستند
[ترجمه ترگمان]آن ها باید با قدرت های مالی جهان متحد شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As a counteraction to such western philosophic theories as logicism and constructivism, deconstructivism offers a novel theoretical perspective to the academic world in current days.
[ترجمه گوگل]ساختارشکنی در مقابله با نظریه‌های فلسفی غرب مانند منطق‌گرایی و سازه‌گرایی، چشم‌انداز نظری جدیدی را به دنیای دانشگاهی در روزهای کنونی ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]deconstructivism، به عنوان تاثیر متقابل بر نظریه های فلسفی غرب به عنوان logicism و سازه انگاری، یک دیدگاه نظری جدید به دنیای آکادمیک در روزه ای اخیر ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Thirdly, the metaphoric language means the counteraction of moralism.
[ترجمه گوگل]ثالثاً، زبان استعاری به معنای مقابله با اخلاق گرایی است
[ترجمه ترگمان]سوم، زبان metaphoric به معنی تاثیر متقابل اخلاق گرایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective To observe the counteraction of Gastrodia elata and E gelatin on the effect of subchronic lead poisoning on the ability of learning and memory and the ultrastructure in hippocampus.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده اثر متقابل Gastrodia elata و E ژلاتین بر اثر مسمومیت مزمن با سرب بر توانایی یادگیری و حافظه و فراساختار در هیپوکامپ
[ترجمه ترگمان]هدف مشاهده اثر متقابل of elata و E در اثر مسمومیت ناشی از subchronic منجر به مسمومیت با قابلیت یادگیری و حافظه و ultrastructure در هیپوکامپ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Taking into account the counteraction of the hub-airport to the flight route network, the paper presents the integrated optimization problem of one hub-airport siting and flight route network design.
[ترجمه گوگل]با در نظر گرفتن واکنش متقابل هاب-فرودگاه به شبکه مسیر پرواز، این مقاله مشکل بهینه سازی یکپارچه مکان یابی یک هاب-فرودگاه و طراحی شبکه مسیر پرواز را ارائه می کند
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن تاثیر متقابل مرکز - فرودگاه به شبکه مسیر پرواز، این مقاله مساله بهینه سازی یکپارچه یک مرکز و طراحی شبکه مسیر پرواز را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Counteraction of sample is the key step to get correct results in the determination of mercury in soil by atomic fluorophotometry.
[ترجمه گوگل]مقابله با نمونه گام کلیدی برای به دست آوردن نتایج صحیح در تعیین جیوه در خاک توسط فلوروفوتومتری اتمی است
[ترجمه ترگمان]counteraction نمونه اولین گام برای رسیدن به نتایج درست در تعیین جیوه در خاک توسط fluorophotometry اتمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In this paper, ESR, spin trapping and spin counteraction are used to study the photosensitization of hypocrellin A(HA) and cercosporin(CP) in homogeneous and heterogeneous systems separately.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، ESR، به دام انداختن چرخش و مقابله با چرخش برای بررسی حساسیت به نور هیپوکرلین A(HA) و سرکوسپورین (CP) در سیستم های همگن و ناهمگن به طور جداگانه استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، ESR، trapping چرخشی و counteraction متقابل برای مطالعه the of A (HA)و cercosporin (CP)در سیستم های همگن و ناهمگن به طور جداگانه استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The counteraction of superstructure and subjective activity is an important reason emerging disequilibria and flexuosity in the process of society evolution.
[ترجمه گوگل]تضاد روبنا و فعالیت ذهنی دلیل مهمی است که عدم تعادل و انعطاف پذیری در روند تکامل جامعه پدیدار می شود
[ترجمه ترگمان]اقدام متقابل of و فعالیت ذهنی یک دلیل مهم ظهور disequilibria و flexuosity در روند تکامل جامعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In center column of core, magnetic flux density is reduced by counteraction.
[ترجمه گوگل]در ستون مرکزی هسته، چگالی شار مغناطیسی با کنش متقابل کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]در ستون مرکزی هسته، چگالی شار مغناطیسی به میزان متقابل کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Their next step likely target initial please act cautiously any indiscreet counteraction prohibit.
[ترجمه گوگل]گام بعدی آنها احتمالاً هدف اولیه است، لطفاً با احتیاط هرگونه ممنوعیت متقابل غیرمستقیم را انجام دهید
[ترجمه ترگمان]قدم بعدی آن ها به احتمال زیاد، لطفا با احتیاط عمل کنید، هرگونه اقدام indiscreet را ممنوع کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This play is like a knife with two blades: one hacks the trend and the other attacks the counteraction. Ionesco merely tries to let the audience choose their own stands.
[ترجمه گوگل]این بازی مانند یک چاقو با دو تیغ است: یکی روند را هک می کند و دیگری به مقابله حمله می کند یونسکو صرفاً سعی می‌کند به تماشاگران اجازه دهد غرفه‌های خود را انتخاب کنند
[ترجمه ترگمان]این نمایش مانند یک چاقو با دو تیغه است: یکی از این گرایش ها را مهار می کند و دیگری حملات متقابل را تحت تاثیر قرار می دهد Ionesco فقط سعی می کند که به حضار اجازه دهد جایگاه خود را انتخاب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For these individual all punishment are clearly useless as a psychological counteraction of crime.
[ترجمه گوگل]برای این افراد، تمام مجازات ها به عنوان یک مقابله روانی با جرم به وضوح بی فایده است
[ترجمه ترگمان]برای این افراد، همه تنبیه به وضوح به عنوان اثر متقابل روانی جنایت به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We call it price effect, which is a indirect effect showing its power through circulation's counteraction to production.
[ترجمه گوگل]ما آن را اثر قیمت می نامیم، که یک اثر غیرمستقیم است که قدرت خود را از طریق مقابله با گردش به تولید نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]ما آن را اثر قیمت می نامیم، که یک اثر غیر مستقیم است که قدرت خود را از طریق نفوذ متقابل به تولید نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Rapid permeability, dissolve comedo efficiently, making the float stubborn comedo and dirt onto skin eject with the help of counteraction.
[ترجمه گوگل]نفوذپذیری سریع، کمدو را به طور موثر حل می کند، باعث می شود کومدو سرسخت شناور شود و کثیفی روی پوست به کمک واکنش متقابل خارج شود
[ترجمه ترگمان]نفوذپذیری سریع، حل و فصل موثر آب و هوا را به طور موثر حل می کند و باعث می شود که شناور سازی و کثافت شناور بر روی پوست با کمک متقابل ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اقدام متقابل (اسم)
counteraction, countermeasure

عکس العمل (اسم)
repercussion, counteraction, reaction

انگلیسی به انگلیسی

• working against, negation, cancelling out

پیشنهاد کاربران

اقدام متقابل ضد عکس العمل دشمن
مقابله. تقابل. عمل متقابل
The narrative propagated by these groups underscores a deeply rooted belief that their activities are a form of counteraction against Israeli barbarities in the Gaza Strip, coupled with unequivocal backing from the highest echelons of the U. S. government to Tel Aviv.
...
[مشاهده متن کامل]

این روایت منتشر شده توسط این گروه ها یک باور عمیقا ریشه دار را مورد تاکید قرار می دهد که اقداماتشان یک روشی از مقابله علیه وحشیگری اسرائیل در نوار غزه است که با روش پشتیبانی صریح بالاترین رده های دولت ایالات متحده نسبت به تل آویو ممزوج شده است.

بپرس