1. to counteract a poison
سم را بی اثر کردن
2. they added sugar to the medicine to counteract its bitterness
به دارو شکر زدند تا تلخی آن را خنثی کنند.
3. Our bodies produce antibodies to counteract disease.
[ترجمه گوگل]بدن ما برای مقابله با بیماری آنتی بادی تولید می کند
[ترجمه ترگمان]بدن ما آنتی بادی تولید می کند تا بیماری را خنثی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The power of red wine to counteract high cholesterol has been ballyhooed in the press.
[ترجمه گوگل]قدرت شراب قرمز برای مقابله با کلسترول بالا در مطبوعات مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]قدرت نوشیدن شراب قرمز برای خنثی کردن کلسترول بالا در مطبوعات افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We must counteract extremism in the party.
[ترجمه گوگل]ما باید با افراط گرایی در حزب مقابله کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید افراط گرایی را در حزب خنثی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This drug should counteract the poison.
[ترجمه گوگل]این دارو باید با سم مقابله کند
[ترجمه ترگمان]این دارو باید سم رو خنثی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We must try to counteract the present current of anti - government feeling.
[ترجمه گوگل]ما باید تلاش کنیم تا با جریان کنونی احساس ضد حکومتی مقابله کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید سعی کنیم جریان کنونی احساسات ضد دولتی را خنثی سازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Some dancers were sucking lollipops to counteract the clenching of the jaws caused by amphetamines.
[ترجمه گوگل]برخی از رقصندگان برای مقابله با فشردن فک های ناشی از آمفتامین ها آب نبات چوبی می مکیدند
[ترجمه ترگمان]بعضی می رقصیدند، در حالی که the را خنثی می کردند، the را که به آمفتامین مربوط می شد خنثی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Acceptance, shown by affection, can counteract those feelings.
[ترجمه گوگل]پذیرش که با محبت نشان داده می شود، می تواند با این احساسات مقابله کند
[ترجمه ترگمان]پذیرش، که با محبت نشان داده می شود، می تواند این احساسات را خنثی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Seeing beyond overt status People become self-important to counteract and to attack the fear that they are insignificant.
[ترجمه گوگل]دیدن فراتر از وضعیت آشکار مردم برای مقابله و حمله به ترس از بی اهمیت بودن خود اهمیت می دهند
[ترجمه ترگمان]دیدن فراتر از وضعیت آشکار افراد برای خنثی کردن و حمله به ترس که آن ها ناچیز هستند، به خود اهمیت می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Perm Revitaliser from TiGi Linea is designed to counteract the relaxing effects that everyday shampooing can have on your perm.
[ترجمه گوگل]Perm Revitaliser از TiGi Linea برای خنثی کردن اثرات آرامشبخشی که شامپو کردن روزانه میتواند روی پرم شما داشته باشد، طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]Perm Revitaliser از TiGi Linea برای مقابله با اثرات استراحت که شامپو زدن روزانه می تواند روی بدن شما داشته باشد طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In seeking to counteract these forces Dewey especially emphasized the potential importance of the educative role of social institutions.
[ترجمه گوگل]دیویی در تلاش برای مقابله با این نیروها به ویژه بر اهمیت بالقوه نقش آموزشی نهادهای اجتماعی تأکید کرد
[ترجمه ترگمان]در تلاش برای مقابله با این نیروها، دیویی به اهمیت بالقوه نقش آموزشی نهاده ای اجتماعی تاکید می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Many contain potassium salts to counteract the loss of potassium ions from the body during diarrhoea.
[ترجمه گوگل]بسیاری از آنها حاوی نمک های پتاسیم برای مقابله با از دست دادن یون های پتاسیم از بدن در طول اسهال هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از نمک پتاسیم برای خنثی کردن از دست دادن یون های پتاسیم از بدن در طول اسهال استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. You have to change the culture to counteract the market model that defines such ferocious ambitions for young people.
[ترجمه گوگل]برای مقابله با مدل بازاری که چنین جاه طلبی های وحشیانه ای را برای جوانان تعریف می کند، باید فرهنگ را تغییر دهید
[ترجمه ترگمان]شما باید فرهنگ را تغییر دهید تا مدل بازار را خنثی کند که این جاه طلبی شدید را برای جوانان تعریف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید