counter intuitive

پیشنهاد کاربران

Counterintuitive یعنی کاری برخلاف انتظار یا انجام کاری برخلاف چیزی که منطقا انتظار میره. مثلا استفاده از چراغ سبز برای ایست و چراغ قرمز برای حرکت، کاری شدیدا counterintuitive هست.
بنابراین "غیرمنطقی" یا "غیرمعقول" بهترین معنی هست.
...
[مشاهده متن کامل]

This is counterintuitive, because most people start exercising to lose weight
این غیرمنطقی است، چون مردم اغلب ورزش میکنند تا وزن کم کنند.

ضد شهودی: در فلسفه
مفاهیمی که با شهود متعارف و معمول انسان سازگاری ندارند
۱. دور از عقل. نامعقول ۲. ( زبان شناسی ) خلاف شم زبانی
مثال:
I want to offer three slightly counter - intuitive ideas for how it might be down.
من می خواهم سه تا ایده ی کمی نامعقول برای چگونگی انجام احتمالی آن پیشنهاد بدهم.
بر خلاف اون چیزی که انتظار داری
نتیجه معکوس
خلاف شهود، غیرمنتظره، خلاف واقع
counter - intuitive ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: خلاف شم
تعریف: ویژگی ساختی که مغایر با شمّ بومی زبان یا داوری زبان شناس مجرب در هنگام تحلیل عناصر زبانی باشد